کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رسوم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رسوم
/rosum/
معنی
= رسم
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. آداب، آیینها، قواعد
۲. روحیات
۳. شعایر، مراسم
۴. باج، باژ، خراج، عوارض
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
رسوم
واژگان مترادف و متضاد
۱. آداب، آیینها، قواعد ۲. روحیات ۳. شعایر، مراسم ۴. باج، باژ، خراج، عوارض
-
رسوم
فرهنگ فارسی معین
(رُ) [ ع . ] (اِ.) جِ رسم ؛ آیین ها، عادات .
-
رسوم
لغتنامه دهخدا
رسوم . [ رَ ] (ع ص ) شتری که باقی ماند بر سیر یک شباروز. (از متن اللغة) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (منتهی الارب ). آنکه یک شبانه روز بر سیر باقی نماند (؟) . (از اقرب الموارد). || ناقه ٔ رسوم ؛ ماده شتری که نشان سپل او بر زمین ماند از سختی . (ناظم ا...
-
رسوم
لغتنامه دهخدا
رسوم . [ رُ ] (اِخ )تیغی از پیغامبر صلوات اﷲ علیه . (یادداشت مؤلف ).
-
رسوم
لغتنامه دهخدا
رسوم . [ رُ ] (ع اِ) آیین ها. قواعد. قوانین . (فرهنگ فارسی معین ). آیین . (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). قانون ها. (از شعوری ج 2 ورق 24) : حدیث او معانی در معانی رسوم او فضایل در فضایل . منوچهری .هرگز پادشاه چون امیر عادل سبکتکین ندیدم در سیاست و بخش...
-
رسوم
لغتنامه دهخدا
رسوم . [ رُ ] (ع اِ) ج ِ رسم . (از ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ) (دهار) (از شعوری ج 2 ورق 24) (از اقرب الموارد). رجوع به رسم در همه ٔ معانی اسمی شود.
-
رسوم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ رسم] rosum = رسم
-
رسوم
دیکشنری فارسی به عربی
اسلوب
-
واژههای مشابه
-
رسوم دار
لغتنامه دهخدا
رسوم دار. [ رُ ] (نف مرکب ) کسی که علاوه بر مواجب ، وظیفه ٔ دیگر داشته باشد. (ناظم الاطباء).
-
رسوم اجدادی
دیکشنری فارسی به عربی
فولکلور
-
پیرو رسوم خاص
دیکشنری فارسی به عربی
مراقب
-
آداب و رسوم
فرهنگ گنجواژه
رسوم ، عرف.
-
رَسم و رُسوم
فرهنگ گنجواژه
روش، سنت.
-
رسوم و تشریفات
فرهنگ گنجواژه
تشریفات.