کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رسول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رسول
/rasul/
معنی
۱. فرستادهشده از جانب خدا؛ پیغمبر.
۲. [قدیمی] کسی که مٲمور رسانیدن پیام از جانب کسی برای دیگری باشد؛ فرستادهشده؛ پیغامبر؛ قاصد؛ پیک.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
ایلچی، پیامآور، پیغامبر، پیغمبر، پیک، سفیر، فرستاده، مرسل، نبی، وخشور
برابر فارسی
فرستاده
دیکشنری
prophet
-
جستوجوی دقیق
-
رسول
فرهنگ نامها
(تلفظ: rasul) (عربی) پیغمبر [خدا] ؛ (در قدیم) آنکه از طرف کسی برای بردن پیغام فرستاده می شود ، پیک ، قاصد ؛ (در اعلام) رسول الله پیغمبر اسلام (ص).
-
رسول
واژگان مترادف و متضاد
ایلچی، پیامآور، پیغامبر، پیغمبر، پیک، سفیر، فرستاده، مرسل، نبی، وخشور
-
رسول
فرهنگ واژههای سره
فرستاده
-
رسول
فرهنگ فارسی معین
(رَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - قاصد، پیک . 2 - سفیر. 3 - پیغامبر، نبی .
-
رسول
لغتنامه دهخدا
رسول . [ رَ ] (اِخ ) جبرئیل . (از ناظم الاطباء).
-
رسول
لغتنامه دهخدا
رسول . [ رَ ] (اِخ ) فرستاده ٔ خلیفه ٔ عباسی نزد مسعود، آخرین سلطان سلسله ٔ ایوبیه ٔ عربستان به سال 619 هَ . ق . و او پدر علی مؤسس خاندان ائمه ٔ رسولی است . (یادداشت مؤلف ). رجوع به ائمه ٔ رسولی شود.
-
رسول
لغتنامه دهخدا
رسول . [ رَ ] (اِخ ) یا رسول بارهه ای . میر عبدالرسول از سادات بارهه و از همراهان نواب سیف اﷲخان صوبه ٔ دارتته و از گویندگان قرن دوازدهم هجری بود. قانع او را از شاعران عهد صوبه داری (1137-1142 هَ . ق .) شمرده و بیت زیر را از او آورده است :گر من نخورم...
-
رسول
لغتنامه دهخدا
رسول . [ رَ ] (ع اِ) پیغام . || (اِ مص ) پیغامبری . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). اسم است به معنی رسالت ، و اصل آن مصدر و فعل آن مرده (متروک ). (از اقرب الموارد). اسم به معنی رسالت است . (از متن اللغة) : رسول خودسخنی باشد از خدای به خلق چنانکه گفت خ...
-
رسول
دیکشنری عربی به فارسی
پيغام اور , پيک , فرستاده , رسول
-
رسول
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: رُسُل] rasul ۱. فرستادهشده از جانب خدا؛ پیغمبر.۲. [قدیمی] کسی که مٲمور رسانیدن پیام از جانب کسی برای دیگری باشد؛ فرستادهشده؛ پیغامبر؛ قاصد؛ پیک.
-
رسول
دیکشنری فارسی به عربی
حواري , رسول
-
واژههای مشابه
-
رَّسُولٍ
فرهنگ واژگان قرآن
فرستاده - رسول - پیامبر
-
صالح رسول
لغتنامه دهخدا
صالح رسول . [ ل ِ ح ِ رَ ] (اِخ ) رجوع به صالح پیغمبر... شود.
-
غلام رسول
لغتنامه دهخدا
غلام رسول . [ غ ُ رَ ] (اِخ ) دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل که در 3هزارگزی شمال باختری ده دوست محمد و 2هزارگزی خاوری ده دوست محمد به پیران قرار دارد. جلگه و گرم معتدل است . سکنه ٔ آن 150تن شیعه و سنی هستند و به زبان فارسی بلوچی سخن میگویند، آ...