کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رسوبگذاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رسوبگذاری
فعل
بن گذشته: رسوبگذاری کرد
بن حال: رسوبگذاری کن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
sedimentation
رسوبگذاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] فرایند تشکیل یا تجمع رسوب بهصورت لایههای مختلف
-
واژههای مشابه
-
رسوب
واژگان مترادف و متضاد
بقایا، تفاله، تهنشست، تهنشین، جرم، درد، لای، لرد
-
رسوب
فرهنگ واژههای سره
ته نشست، ته نشین، ته نشینی، لا
-
رسوب
فرهنگ فارسی معین
(رُ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) ته نشین شدن ، ته نشینی . 2 - (اِ.)دُرد، ته نشست .
-
رسوب
لغتنامه دهخدا
رسوب . [ رَ ] (ع اِ) سر نره . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (ص ) شمشیر درگذرنده . (ناظم الاطباء). شمشیر ماضی و درگذرنده در ضریبة. (منتهی الارب ) (آنندراج ). شمشیر که در زخمگاه دور فروشود. ج ، رُسُب . (مهذب الاسماء). || مرد حلیم . || دا...
-
رسوب
لغتنامه دهخدا
رسوب . [ رُ ] (ع اِ) دُرد. لِرد. ته نشست . در طب هر جوهری غلیظ از مائیه هرچند بر روی آب ایستد یا در میان علو و سفل باشد. (یادداشت مؤلف ). هر چیز که در تک آب و شراب و بول و هر مایعی فرونشیند. دُرد. دردی . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ فارسی معین ). چیزی ک...
-
رسوب
لغتنامه دهخدا
رسوب . [ رُ ] (ع مص ) ته نشین شدن چیزی در آب . (از اقرب الموارد). به تک آب شدن و نشستن در آن . (ناظم الاطباء). ته نشستن . در ته ظروف قرار گرفتن دُرد یا جرم شی ٔ. (فرهنگ فارسی معین ). به تک نشستن چیزی در آب . (صراح اللغة) (آنندراج ) (منتهی الارب ). به...
-
رسوب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] rosub ۱. ذرات ریز داخل مایع یا گاز که تهنشین میشوند.۲. در آب فرو رفتن چیزی؛ تهنشین شدن؛ در ته ظرف نشستن دُرد یا جرم چیزی.
-
sedimentation curve
منحنی رسوبگذاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] منحنی نشاندهندۀ مقدار انباشت رسوب نهشتهشده یا خارجشده از یک تعلیق یکنواخت در واحدهای متوالی زمان
-
sedimentation rate, rate of sedimentation
آهنگ رسوبگذاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] مقدار رسوب انباشتهشده در یک محیط آبی در طی یک دورۀ زمانی خاص
-
sedimentation analysis
تحلیل رسوبگذاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] تعیین توزیع اندازۀ دانههای رسوب از راه اندازهگیری سرعت تهنشینی بخشهای دانهای مختلف
-
cycle of sedimentation, sedimentary cycle
چرخۀ رسوبگذاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] توالی فرایندها و شرایط مرتبط با هم که در تشکیل یک نهشتۀ رسوبی تکرار میشود
-
cyclic sedimentation
رسوبگذاری چرخهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] نهشته شدن انواع مختلف رسوبات در یک توالی منظم تکراری
-
sedimentation trend
روند رسوبگذاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] جهتی که رسوبات نهشته شدهاند