کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رسم الخط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
رَسم و حدود
فرهنگ گنجواژه
آداب و رسوم.
-
رسم و راه
فرهنگ گنجواژه
شیوه.
-
رَسم و رُسوم
فرهنگ گنجواژه
روش، سنت.
-
رَسم و طَریق
فرهنگ گنجواژه
شیوه.
-
رسم و عادت
فرهنگ گنجواژه
رویه، سنت.
-
جستوجو در متن
-
هتاو
واژهنامه آزاد
هِتاو:خورشید. در رسم الخط کُردی:هه تاو. نام دخترانه کُردی.
-
اندیسی
لغتنامه دهخدا
اندیسی . [اَ ] (اِ) طریقه ٔ نوشتن . رسم الخط. (ناظم الاطباء).
-
اوین
واژهنامه آزاد
در رسم الخط کُردی:ئه وین به معنای عشق می باشد. نام دخترانه کُردی. همان آوین است.
-
گشتا
فرهنگ نامها
(تلفظ: gaštā) این واژه قرائتی از رسم الخط پهلوی ' vahisht ' به معنی بهشت است ، فردوس ، پردیس .
-
خراسان
واژهنامه آزاد
به زبان و رسم الخط کُردی:خور هه لسان (خور هَلسان) به معنای برآمدن آفتاب می باشد. همان مشرق.
-
املاء
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] 1 - (مص م .) پر کردن . 2 - مطلبی را بیان کردن تا دیگری بنویسد. 3 - (اِمص .) درست نویسی ، رسم الخط . 4 - دیکته .
-
مشکات
لغتنامه دهخدا
مشکات . [ م ِ ] (ع اِ) طاقی فراخ که درآن چراغ نهند و قندیل گذارند. (از غیاث ) (از آنندراج ). مأخوذ از مشکوة تازی و بمعنی آن . (ناظم الاطباء). مشکاة. آلتی که در آن چراغ و قندیل گذارند... رسم الخط صحیح این کلمه در عربی مشکاة و رسم الخط قرآنی مشکوة است...
-
ویان
واژهنامه آزاد
ویان:در رسم الخط کردی:" ڤیان " به معنای عشق و فراتر از عشق ( خوشه ویستی ) میباشد و نام دخترانه است . اصل و ریشه آن کردی کرمانج میباشد .
-
گیها
لغتنامه دهخدا
گیها. [ ی َ ] (اِ) به لغت زند و پازند گیاه و علف را گویند. (برهان قاطع) (آنندراج ). قرائتی از رسم الخط پهلوی گیاه باشد. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ).
-
ربوا
لغتنامه دهخدا
ربوا. [ رِبا ] (ع اِمص ) ربواء. ربا. افزونی . ظاهراً افزودن واو برای آن است که رسم الخط قرآنی را حفظ کرده باشند، والاّ در تمام کتب لغت عرب ربا بدون واو است ، در فهرست فلوگل هم با واو نوشته شده . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل ص 5).