کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رست کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رست کردن
لغتنامه دهخدا
رست کردن . [ رُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) متبلور شدن . (یادداشت مؤلف ).- رست کردن شکر ؛ متبلور شدن آن . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به رست شدن و رس شدن شود. || محکم کردن . (یادداشت مؤلف ) : سر خنب کردیم در حال رست سر خود گرفتیم چالاک و چست .نزاری قهستانی (د...
-
واژههای مشابه
-
hygrophyte 2
نمرُست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] گیاهی که در مناطق بسیار مرطوب رشد میکند
-
halophyte
نمکرُست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] گیاهی که معمولاً در خاکهای قلیایی یا شور رشد میکند
-
sporophyte
هاگرُست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] مرحلۀ دولادی تشکیل هاگ در چرخۀ زندگی گیاه
-
gametophyte
کامهرُست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] مرحلۀ تکلادی در گیاهان که در طی آن کامهها ایجاد میشوند
-
calciphyte
آهکرست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] گیاهی که در خاکِ دارای کلسیمِ زیاد رشد میکند
-
osteophyte, osteophyma
استخوانرُست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] خارهای استخوانی در لبۀ مفاصل و مهرهها که معمولاً ناشی از سایش و فرسایش مفصلی یا التهاب است متـ . خار استخوان spur, bone spur
-
saprophyte
پودهرُست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] گیاهی که بر بقایای مواد آلی درحالتجزیۀ سایر موجودات رشد میکند
-
thallophyte
ریسهرُست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] گیاهی که رشد آن ریسهای است و برگ یا محور مشخص در آن دیده نمیشود
-
exsolution
برونرَست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] فرایندی که در آن یک محلول جامد همگن اولیه، بدون افزایش یا کاهش مواد، به دو یا تعداد بیشتری فاز بلورین مشخص تقسیم میشود
-
lithophyte
سنگرُست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] گیاهی که بر روی سطح سنگ رشد میکند
-
psammophyte
شنرُست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] گیاهی که در شن یا خاکهای شنی رشد میکند
-
glycophyte
شیرینرُست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] گیاهی که در محلول نمک با فشار اسمزی بالاتر از دو واحد رشد نمیکند
-
chomophyte
صخرهرُست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] گیاهی که در درزها و شکاف کوهها و بین خردهسنگها میروید