کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رستوران بیرون بَر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کافه رستوران
لغتنامه دهخدا
کافه رستوران . [ ف ِ رِ ] (فرانسوی ، اِ مرکب ) جای عمومی برای صرف غذا و نوشابه . رجوع به رستوران شود.
-
نمایشرستوران
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ← نمایشغذاخوری
-
کافه رستوران
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: café- restaurant] kāferestu(o)rān رستورانی که علاوه بر غذا، چای، قهوه، و مانند آن هم عرضه میشود.
-
بامرستوران
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ← بامغذاخوری
-
رستوران بزرگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ← غذاخوری بزرگ
-
رستوران بگیروبِران
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ← غذاخوری بگیروبِران
-
رستوران تشریفاتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ← غذاخوری تشریفاتی
-
رستوران حاضری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ← غذاخوری حاضری
-
رستوران خانواده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ← غذاخوری خانواده
-
رستوران خودمانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ← غذاخوری خودمانی
-
restaurateur
رستوراندار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] کسی که غذاخوری/ رستوران را اداره کند
-
رستوران سیگارممنوع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ← غذاخوری سیگارممنوع
-
رستوران قومی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ← غذاخوری قومی
-
رستوران کارکنان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ← غذاخوری کارکنان
-
رستوران گردان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ← غذاخوری گردان