کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رسب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رسب
لغتنامه دهخدا
رسب . [ رَ ] (ع مص ) مصدر به معنی رسوب . (از متن اللغة) (ناظم الاطباء). و رجوع به رَسَب و رسوب شود.
-
رسب
لغتنامه دهخدا
رسب . [ رَ س َ ] (ع ص ، اِ) شمشیر درگذرنده . (ناظم الاطباء). شمشیر درگذرنده در ضریبة. (آنندراج ) (منتهی الارب ). شمشیر نهان شونده در ضریبه . رُسَب . (از اقرب الموارد).
-
رسب
لغتنامه دهخدا
رسب . [ رَ س َ ] (ع مص ) مصدر به معنی رسوب . (از اقرب الموارد). رجوع به رسوب شود.
-
رسب
لغتنامه دهخدا
رسب . [ رُ س َ ] (اِخ ) نام شمشیر آن حضرت صلی اﷲ علیه و آله . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ).
-
رسب
لغتنامه دهخدا
رسب . [ رُ س َ ] (ع ص ، اِ) مرد عاقل و بردبار. (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ). || به معنی رَسَب ، یعنی شمشیر نهان شده در ضریبه . (اقرب الموارد). و رجوع به رَسَب شود.
-
واژههای همآوا
-
رصب
لغتنامه دهخدا
رصب . [ رَ ص َ ] (ع اِ) فضای واقع ما بین سبابه و بن وسطی . (ناظم الاطباء). مابین سبابه و وسطی از بنهای آنها. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
رسوب
لغتنامه دهخدا
رسوب . [ رَ ] (ع اِ) سر نره . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (ص ) شمشیر درگذرنده . (ناظم الاطباء). شمشیر ماضی و درگذرنده در ضریبة. (منتهی الارب ) (آنندراج ). شمشیر که در زخمگاه دور فروشود. ج ، رُسُب . (مهذب الاسماء). || مرد حلیم . || دا...
-
مرسب
لغتنامه دهخدا
مرسب . [ م ِ س َ ] (ع ص ، اِ) مرد عاقل و بردبار. (منتهی الارب ). || رَسَب ، یعنی شمشیر که در زخمگاه پنهان گردد؛ ضربت رأسه بالمرسب . (از اقرب الموارد). شمشیر درگذرنده از چیزی که بر آن برخورد. (ناظم الاطباء). ج ، مَراسب . (اقرب الموارد). || (اِخ ) نام...
-
شمشیر
لغتنامه دهخدا
شمشیر. [ ش ِ / ش َ ] (اِ) سیف . سلاحی آهنین و برنده که تیغه ٔ آن دراز و منحنی و داری یک دمه است . تیغ. (ناظم الاطباء). وجه تسمیه ٔ آن شم شیر است که دم شیر و ناخن شیر است چه شم بمعنی دم و ناخن هر دو آمده است . (از غیاث ) (برهان ). صاحب آنندراج گوید: م...