کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رسا 2 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رسا 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ← رسانندۀ خدمات اینترنتی
-
واژههای مشابه
-
BC 1
رسا 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] ← رسانش استخوانی
-
SAR
رسا 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] ← رابطۀ ساختار ـ اثر
-
sonorant
رسا 4
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] در آواشناسی و واجشناسی، مشخصۀ آواهایی مانند واکهها و خیشومیها و کناریها و روانها که در تولید آنها مسیر عبور جریان هوا نسبتاً آزاد است و تارآواها در حال ارتعاشاند
-
باصدای رسا
دیکشنری فارسی به عربی
سماعيا
-
هم رسا
واژهنامه آزاد
هم . [ هََ ] (حرف ربط، ق) به معنی نیز که به عربی ایضاً گویند. (برهان ). لفظ فارسی است مرادف نیز. لفظ «هم» بر لفظی داخل می شود که آن لفظ محمول به مواطات بر مدخول باشد، مثلاً «همراز» گویند به معنی دو کس که رازدار یکدیگر باشند. رسا. [ رَ ] (نف ) رسنده. ...
-
جستوجو در متن
-
معبر
دیکشنری عربی به فارسی
رسا , پرمعني , حاکي , اشاره کننده , مشعر
-
بلیغ
فرهنگ فارسی معین
(بَ) [ ع . ] (ص .) 1 - زبان آور. 2 - رسا، شیوا.
-
بالغ
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع . ] (اِفا.) 1 - به حد بلوغ رسیده . 2 - رسا.
-
تمام
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (ص .) 1 - کامل ، درست . 2 - بی - عیب . 3 - رسا. 4 - همه ، همگی .
-
مصدع
لغتنامه دهخدا
مصدع . [ م ِ دَ ] (ع اِ) پیکان پهن دراز. ج ، مصادع . || (ص ) بلیغ: خطیب مصدع ؛خطیبی بلیغ. || رسا: رجل مصدع ؛ مرد رسا در امور. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ).
-
صلخم
لغتنامه دهخدا
صلخم . [ ص ِل ْ ل َ ] (ع ص ) رسا. سخت استوار. (منتهی الارب ).
-
ذمر
لغتنامه دهخدا
ذمر. [ ذَ م ِ ] (ع ص ) مرد شجاع و دلیر. دلیر. || زیرک . دریابنده . || رسا. || بسیار یاریگر. ج ، اَذمار.