کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رسایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رسایی
/ra(e)sāy(')i/
معنی
۱. = رسا
۲. چالاکی در فهم و ادراک.
۳. [قدیمی] کاردانی.
۴. [قدیمی] شایستگی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. بلاغت، کمال
۲. بلوغ، پختگی، رسیدگی ≠ نارسایی
دیکشنری
eloquence, gamut, magnitude, sonority
-
جستوجوی دقیق
-
رسایی
واژگان مترادف و متضاد
۱. بلاغت، کمال ۲. بلوغ، پختگی، رسیدگی ≠ نارسایی
-
sonority
رسایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] فرایندی که در آن مسیر عبور جریان هوا در هنگام تولید آواها نسبتاً آزاد است و تارآواها در حال ارتعاش هستند
-
رسایی
فرهنگ فارسی معین
(رَ یا رِ) (حامص .) کمال ، بلوغ .
-
رسایی
لغتنامه دهخدا
رسایی . [ رَ ] (اِخ ) یا رسایی پنجابی . محمد ارشد. از گویندگان قرن دوازدهم هندوستان بود. رجوع به تذکره ٔ حسینی چ لکهنو ص 134 و شمع انجمن چ هندوستان ص 177 و روز روشن چ هوپال ص 241 و فرهنگ سخنوران تألیف خیامپور شود.
-
رسایی
لغتنامه دهخدا
رسایی . [ رَ ] (حامص ) رسائی . رسا بودن . رسندگی . واصل بودن . || درآمد و مدخل . (ناظم الاطباء). || وصال . (آنندراج ). || سرعت انتقال و چالاکی در ادراک . || قابلیت و کاردانی و هنر و فراست و لیاقت و شایستگی و سزاواری . (ناظم الاطباء). || دانش . || فهم...
-
رسایی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) ra(e)sāy(')i ۱. = رسا۲. چالاکی در فهم و ادراک.۳. [قدیمی] کاردانی.۴. [قدیمی] شایستگی.
-
رسایی
دیکشنری فارسی به عربی
سلسلة , طلقة , مدي , وصول
-
واژههای مشابه
-
رسایی صدا
دیکشنری فارسی به عربی
مسموعية
-
جستوجو در متن
-
distinctness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تمایز، رسایی
-
اکمال
واژگان مترادف و متضاد
اتمام، تتمیم، تکمیل، رسایی
-
بلوغ
واژگان مترادف و متضاد
تکلیف، رسایی، رشد، کمال
-
مسموعية
دیکشنری عربی به فارسی
رسايي صدا , قابليت استماع
-
audibility
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شنیدن، قابلیت استماع، رسایی صدا