کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رسایل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رسایل
/rasāy(')el/
معنی
= رساله
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
رسایل
فرهنگ فارسی معین
(رَ یِ) [ ع . ] (اِ.) جِ رساله .
-
رسایل
لغتنامه دهخدا
رسایل . [ رَ ی ِ ] (ع اِ) رَسائِل . ج ِ رساله . رساله ها و کتابها و کتابچه ها. (ناظم الاطباء) : جالینوس ... بی همتاتر بود در معالجت اخلاق و وی را در آن رسایلی است سخت نیکو. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 556).بدنثری و رسایل من دیده چند وقت کژنظمی و قصاید من خ...
-
رسایل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: رسائل، جمعِ رِسالَة و رَسالَة] rasāy(')el = رساله
-
جستوجو در متن
-
نوعات
لغتنامه دهخدا
نوعات . [ ن َ ](ع اِ) مئات الوف ، در مراتب شانزده گانه ٔ عدد نزد فیثاغورثیان . (رسایل اخوان الصفا از یادداشت مؤلف ).
-
رسیلة
لغتنامه دهخدا
رسیلة. [ رَ ل َ ] (ع اِ) مکتوب . نامه . ج ، رسایل . (یادداشت مؤلف ).
-
رشف
لغتنامه دهخدا
رشف . [ رَ ] (ع اِ) رَشَف . آب اندک که در ته حوض بماند. (از اقرب الموارد). و رجوع به رَشَف شود. || در اصطلاح اهل جفر عبارتست از استخراج اسماء از زمام ، چنانچه در پاره ای از رسایل جفر آمده ، و در برخی از رسایل گوید: اطلاع از مغیبات را در اصطلاح اهل جف...
-
کارره
لغتنامه دهخدا
کارره . [ کارْ، رِ ] (اِخ ) میشل . درام نویس فرانسوی متولد در پاریس . وی با همکاری «ژول باربیه » رسایل سودمند زیر را نوشته است :گالاته ، فاوست ، عروسی های ژانت ، هاملت ، رومئو و ژولیت (1819 - 1872 م .).
-
ابوالمطرف
لغتنامه دهخدا
ابوالمطرف . [ اَ بُل ْ م ُ طَرْ رَ ] (اِخ ) ابن دباغ اندلسی سرقسطی . ادیب . او در خدمت معتمدبن عباد و متوکل علی اﷲ از ملوک اندلس بود. و او را رسایل بلیغه است .
-
بستانی
لغتنامه دهخدا
بستانی . [ ب ُ ] (اِخ ) امین (وکیل دادگستری ). او راست : مختارات ، مشتمل بر رسایل و فصول درباره ٔ اجتماع و قانون و قضا و ادب و سیاست چ مطبعه ٔ الهلال 1919 م . در 248 ص . (از معجم المطبوعات ).
-
عیسی
لغتنامه دهخدا
عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن صهاربخت (= چهاربخت ). از عیسویان گندیشاپور و از پزشکان وداروشناسان مشهور بغداد در قرن سوم هجری بود. وی برخی از رسایل جالینوس را بعربی ترجمه کرده است . (از فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی تألیف ذب...
-
عوفی
لغتنامه دهخدا
عوفی . [ ع َ ] (اِخ ) ابراهیم بن ابی بکربن اسماعیل دنابی عوفی ، از نسل عبدالرحمان بن عوف بود.وی حسابدان و عالم به فرائض بشمار میرفت . اصل او ازدمشق و مولدش بسال 1030 هَ . ق . در قاهره بود و بسال 1094 درگذشت . او را رسایل بسیاری در فرائض و حساب و مناس...
-
نیم خانجی
لغتنامه دهخدا
نیم خانجی . [ ن َ ] (ص نسبی ) شاید تصحیف نیم خایجی معرب نیم خایگی باشد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و من الاشکال ما یسمی البیضی و منها الهلال و منها المخروط الصنوبری و منها الاهلیلجی و منها نیم خانجی مثل هذان و منها الطبع. (رسایل اخوان الصفا از یاد...
-
سعید
لغتنامه دهخدا
سعید. [ س َ ] (اِخ ) ابوعثمان سعیدبن حمیدبن سعید. نویسنده و شاعر که اصل وی از نهروان بود. وی در خانواده ای روستایی در بغداد بدنیا آمد بعد به سامره رفت و دیوان رسایل مستعین عباسی را بعهده گرفت . در شعر نیکوگفتار بود و ظرافت کلام داشت . (از اعلام زرکلی...
-
اغجی
لغتنامه دهخدا
اغجی . [ ] (اِ) این کلمه ترکیست و بمعنی حاجب و خاصه ٔ پادشاه باشد که وسیله ٔ رسانیدن مطالب و رسایل پادشاهانست به اعیان دولت ، چنانکه در تاریخ بیهقی کراراً به این معنی آمده و ظاهراًیکی از مصطلحات بسیار متداول دربار ایران در قرن چهارم و پنجم بوده است ....