کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رسانده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رسانده
/re(a)sānde/
معنی
۱. ابلاغشده.
۲. متصلشده.
۳. [قدیمی] پرورانده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
رسانده
لغتنامه دهخدا
رسانده . [ رَ / رِ دَ / دِ ] (ن مف ) متصل شده . (فرهنگ فارسی معین ). الحاق شده . اتصال داده شده . (یادداشت مؤلف ). || انتقال داده . || حمل کرده . || ابلاغ شده . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به رساندن شود.
-
رسانده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹رسانیده› re(a)sānde ۱. ابلاغشده.۲. متصلشده.۳. [قدیمی] پرورانده.
-
واژههای مشابه
-
transferred data
دادههای رسانده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] دادههایی که از جایی به جای دیگر منتقل شده باشد
-
جستوجو در متن
-
ﭐزْدُجِرَ
فرهنگ واژگان قرآن
به او آزار رسانده شده
-
رسانیده
لغتنامه دهخدا
رسانیده . [ رَ / رِ دَ / دِ ] (ن مف ) رسانده . متصل شده . اتصال داده شده . الحاق شده . رجوع به رسانیدن و رساندن و رسانده شود.
-
percutaneous
پوستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] ویژگی نوعی دارورسانی که در آن دارو ازطریق پوست به بدن رسانده میشود
-
اَمون
لهجه و گویش بختیاری
amun امان، طاقت.amun ezom borida> طاقتمرا به پایان رسانده> .
-
چارپا بُریدَه
لهجه و گویش بختیاری
čârpâ-borida چهار پا بریده، نوعى نفرین به جانورى کهزیان رسانده باشد.
-
potential density
چگالی بالقوه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] چگالی بستههوا هنگامی که بهصورت بیدررو به تراز استاندارد 1000 هکتوپاسکال رسانده شود
-
potential temperature
دمای بالقوه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] دمای بستههوای خشک هنگامی که بهصورت بیدررو به تراز استاندارد 1000 هکتوپاسکال رسانده شود
-
جارچی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] [قدیمی] jārči کسی که در کوچه و بازار مطلب یا حُکمی را با آواز بلند به اطلاع مردم میرسانده است؛ جارزننده.
-
تُوَفَّوْنَ
فرهنگ واژگان قرآن
به طور کامل به شما رسانده می شود(ازمصدر توفية به معناي رساندن حق به صاحب آن است ، البته رساندن بطور کامل)
-
تُوَفَّىٰ
فرهنگ واژگان قرآن
به طور کامل رسانده می شود(ازمصدر توفية به معناي رساندن حق به صاحب آن است ، البته رساندن بطور کامل)