کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رسانا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رسانا
/re(a)sānā/
معنی
ویژگی جسم هادی حرارت و برق؛ انتقالدهنده؛ هادی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
غیرعایق، هادی ≠ عایق، غیرهادی، نارسانا
دیکشنری
conductive, conductor
-
جستوجوی دقیق
-
رسانا
واژگان مترادف و متضاد
غیرعایق، هادی ≠ عایق، غیرهادی، نارسانا
-
conductor
رسانا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] هر ماده که بتواند گرما یا الکتریسیته را از نقطهای به نقطۀ دیگر برساند
-
رسانا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) (فیزیک) re(a)sānā ویژگی جسم هادی حرارت و برق؛ انتقالدهنده؛ هادی.
-
رسانا
دیکشنری فارسی به عربی
قائد
-
واژههای مشابه
-
semiconductor
نیمرسانا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] مادۀ بلورینی که رسانندگی الکتریکی آن از فلزات کمتر و از عایقها بیشتر است
-
ion conductor
یون رسانا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] جامدی که در آن رسانش به جای الکترون یا حفره با یون صورت میگیرد
-
conductive coating
پوشش رسانا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار، مهندسی مواد و متالورژی] هر پوششی که با کاهش مقاومت سطح و هدایت جریان برق، از تجمع الکتریسیتۀ ساکن بر روی آن جلوگیری کند
-
high-conductive copper, electrolytic tough-pitch copper, high-conductivity copper
مس بیشرسانا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] نوعی مس پالایششده با درجۀ خلوص تجاری بالا و ناخالصی کمتر از ppm 50 که درنتیجه رسانندگی آن بالاتر از صد است
-
conducting paint
پوشرنگ رسانا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] مادهای پوششی که به دلیل دارا بودن رنگدانههای فلزی یا کربنی رسانا، فیلم (film) رسانای الکتریکی ایجاد میکند
-
جستوجو در متن
-
نارسانا
واژگان مترادف و متضاد
عایق ≠ رسانا
-
semimercerized
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیمه رسانا
-
semiconductive
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیمه رسانا
-
semichannel
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیمه رسانا