کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رزیق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رزیق
لغتنامه دهخدا
رزیق . [ رُ زَ ] (اِخ ) ابوعبداﷲ الالهانی شامی ، که ابن حبان او را از تابعان شمرده است . وی از ابوامامة روایت دارد و ارطاةبن منذر از او روایت کرده است . (از تاج العروس ج 6 ذیل ماده ٔ رزق ). و رجوع به منتهی الارب شود.
-
رزیق
لغتنامه دهخدا
رزیق . [ رُ زَ ] (اِخ ) ابوهبة. از راویان است و از ابوجعفر باقر روایت دارد. رجوع به منتهی الارب و تاج العروس ذیل ماده ٔ «رزق » شود.
-
رزیق
لغتنامه دهخدا
رزیق . [ رُ زَ ] (اِخ ) از راویان است و ابوجعفر معنی بن عیسی از وی روایت کرده است . رجوع به منتهی الارب و تاج العروس ذیل ماده ٔ رزق شود.
-
رزیق
لغتنامه دهخدا
رزیق . [ رُ زَ ] (اِخ ) قلعه ای است به یمن . (منتهی الارب ). نام یکی از حصارهای یمن است . (از معجم البلدان ).
-
رزیق
لغتنامه دهخدا
رزیق . [ رُ زَ ] (اِخ ) یا رزیق اعمی . از کوفه بود. از ابوهریرة روایت دارد. ازدی گفته بود: وی متروک الحدیث است . (از تاج العروس ذیل ماده ٔ رزق ). و رجوع به منتهی الارب شود.
-
رزیق
لغتنامه دهخدا
رزیق . [ رُ زَ ] (اِخ ) یا رزیق بن حیان ایلی . یحیی بن سعید انصاری از او روایت دارد. رجوع به منتهی الارب و تاج العروس ذیل ماده ٔ «رزق » شود.
-
رزیق
لغتنامه دهخدا
رزیق . [ رُ زَ ] (اِخ ) یا رزیق بن زبیر. از مشایخ شیعه و راوی فقه است از ائمه . (الفهرست ابن ندیم ).
-
رزیق
لغتنامه دهخدا
رزیق . [ رُ زَ ] (اِخ ) یا رزیق بن سعید. از راویان است و از ابوحازم اعرج روایت دارد. رجوع به منتهی الارب و تاج العروس ذیل ماده ٔ «رزق » شود.
-
رزیق
لغتنامه دهخدا
رزیق . [ رُ زَ ] (اِخ ) یا رزیق بن ورد. از راویان است .محمدبن عمرو او را در سده ٔ دوم هجری دیده است . رجوع به منتهی الارب و تاج العروس ذیل ماده ٔ «رزق » شود.
-
رزیق
لغتنامه دهخدا
رزیق . [ رُ زَ ] (اِخ ) یا رزیق بن هشام . از راویان است و از زیادبن ابی عیاش روایت دارد. رجوع به منتهی الارب و تاج العروس ذیل ماده ٔ «رزق » شود.
-
رزیق
لغتنامه دهخدا
رزیق . [ رُ زَ / رَ ] (اِخ ) نهری است به مرو و به وی منسوب است احمد رزیقی بن عیسی تلمیذ ابن المبارک . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ). نام رودی که از مرو شاهجان گذرد چنانکه رود شاهجان . و این دورود بزرگ باشند که بیشتر صنایع مرو شاهجان بدین دو مشروب ش...
-
جستوجو در متن
-
رزیقی
لغتنامه دهخدا
رزیقی . [ رَ ] (ص نسبی ) منسوب است به رزیق که محله ای است در مرو. (از لباب الانساب ).
-
ابووهبه
لغتنامه دهخدا
ابووهبه . [ اَ ؟ ] (اِخ ) رزیق . محدث است . و معن بن عیسی از او روایت کند.
-
طلیحیون
لغتنامه دهخدا
طلیحیون . [ طَ حی یو ] (اِخ ) بطنی از رزیق است . (صبح الاعشی ج 1 ص 323).