کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رزیستانس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رزیستانس
/rezistāns/
معنی
مقاومتی که جسم هادی برق در مقابل جریان الکتریسته نشان میدهد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
رزیستانس
فرهنگ فارسی معین
(رِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - مقاومت ، پایداری . 2 - مقاومت جسم هادی الکتریک در برابر جریان برق .
-
رزیستانس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: résistance] (برق) rezistāns مقاومتی که جسم هادی برق در مقابل جریان الکتریسته نشان میدهد.
-
جستوجو در متن
-
وات
لغتنامه دهخدا
وات . (اِ) (اصطلاح فیزیکی ) واحدی که برای سنجش نیروی الکتریسیته در علوم به کار میرود. این واحد به نام «وات » دانشمند ومخترع معروف انگلیسی نامیده شده است و متناسب است با مقدار مقاومت هادی جریان الکتریسیته ضرب در مجذور (توان دوم ) شدت جریانی که از مولد...