کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رزه بند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رزه بند
لغتنامه دهخدا
رزه بند. [ رَ زَ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان طارم بالای بخش سیردان شهرستان زنجان . سکنه ٔ آن 342 تن . آب آنجا از رودخانه ٔ چال . محصول عمده ٔ آن غلات و پنبه و فندق و صنایع دستی زنان گلیم و جاجیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
واژههای مشابه
-
رزة
لغتنامه دهخدا
رزة. [ رَزْ زَ ] (ع اِ) زرفین در. (منتهی الارب ). رزه و زرفین در. (ناظم الاطباء). حلقه که بر آستین در باشد. (فرهنگ جهانگیری ). حلقه ٔ آهنی که قفل را بدان بندند. (از اقرب الموارد). و رجوع به رزه شود.
-
رَزَّه
لهجه و گویش بختیاری
razza/rezva حلقهاى که روى در چوبى نصب شده وچِفتِ در به آن آویزان است.
-
رِزه
لهجه و گویش تهرانی
چفت در ،میخی حلقهای دارکه چفت در را برآن استوار میکنند
-
گاو رزه
لغتنامه دهخدا
گاو رزه . [ وَ زَ / زِ ] (اِ مرکب ) گاو یوغ دار که بدان شیار کنند. (ناظم الاطباء). ورزه گاو. گاو کار. گاوی که با آن تخم کارند.
-
روباه رزه
لغتنامه دهخدا
روباه رزه . [ رَ زَ / زِ ] (اِ مرکب ) عنب الثعلب . (گنجینه ٔ گنجوی ).روباه رزک . (مفاتیح العلوم ). روباه تربک : روباه رزه فتاده در راه آلوده به خون چو موی روباه . نظامی .و رجوع به روباه رزک و روباه تربک شود.
-
روباه رزه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹روباهرزک› (زیستشناسی) [قدیمی] rubāhraze = تاجریزی
-
رَزَه،رجه
لهجه و گویش تهرانی
طناب برای آویختن رخت برای خشک شدن
-
چفت و رِزِه
فرهنگ گنجواژه
چفت و بست دربهای ارُسی.
-
جستوجو در متن
-
چفت و بست
لغتنامه دهخدا
چفت و بست . [چ ِ ت ُ ب َ ] (اِ مرکب ) چفت و بند. چفت و رزه . زلف و زنجیر. (در اصطلاح اهالی فیض آباد بخش تربت حیدریه ). - امثال : فلانی دهنش چفت و بست درستی ندارد ؛ یعنی یاوه گوی است و راز نگهدار نیست .و رجوع به چفت و چفت و بند و چفت و رزه شود.
-
چفت و بند
لغتنامه دهخدا
چفت و بند. [ چ ِ ت ُ ب َ ] (اِ مرکب ) چفت و بست . چفت و رزه . زلف و زنجیر (در اصطلاح اهالی فیض آباد بخش تربت حیدریه ). زنجیر و حلقه ای که به آن وسیله در خانه یا در صندوق و جز آن را بسته یا قفل کنند. و رجوع به چفت و چفت و بست و چفت و رزه شود.
-
دروبند
لغتنامه دهخدا
دروبند. [ دَ ب َ ] (اِ مرکب ) به معنی بند در و قفل ، به زیادت واو، چنانکه تنومند و برومند. (غیاث ) (آنندراج ). در و دربند. در با جمیع آلات و ادوات مسدود کردن آن از چفت و رزه و کلان و کلیدان و شب بند و غیره .
-
رژه
لغتنامه دهخدا
رژه . [ رَ ژَ / ژِ ] (اِ) ریسمانی که بنایان براستی آن دیوار سازند. (ناظم الاطباء). ریسمانی که بنایان براستی آن دیوار سازند و آنرا رزه پهنا نیز گویند. (آنندراج ) (برهان ). امام . (نصاب الصبیان ). امام . زیج . ریسمان کار. (یادداشت مؤلف ). و رجوع به رز...