کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رزرو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رزرو
/rezerv/
معنی
اندوخته؛ ذخیره؛ پسانداز.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. پسانداز، ذخیره
۲. یدکی
فعل
بن گذشته: رزرو کرد
بن حال: رزرو کن
دیکشنری
backup, booking, stand-in
-
جستوجوی دقیق
-
رزرو
واژگان مترادف و متضاد
۱. پسانداز، ذخیره ۲. یدکی
-
رزرو
فرهنگ فارسی معین
(رِ زِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - یدک . 2 - (در بازی های تی می ) بازیکنی که در مواقع لزوم با نظر مربی جانشین بازیکن اصلی تیم شود. ذخیره (فره ). 3 - آن چه که برای استفادة کسی کنار گذاشته می شود.
-
رزرو
لغتنامه دهخدا
رزرو. [ رِ زِرْوْ ] (فرانسوی ، اِ) اندوخته . (فرهنگ فارسی معین ) (لغات فرهنگستان ). ذخیره . (یادداشت مؤلف ) (فرهنگ فارسی معین ). || یدکی . (فرهنگ فارسی معین ).
-
رزرو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [فرانسوی: réserve] rezerv اندوخته؛ ذخیره؛ پسانداز.
-
رزرو
دیکشنری فارسی به عربی
احتياط
-
واژههای مشابه
-
رزرو شده
دیکشنری فارسی به عربی
محجوز
-
رزرو کردن
دیکشنری فارسی به عربی
کتاب
-
رزرو کردن صندلی یا اتاق در مهمانخانه و غیره
دیکشنری فارسی به عربی
حجز
-
جستوجو در متن
-
booking
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رزرو، رزرو کردن، توقیف کردن، در کتاب یادفتر ثبت کردن
-
booked
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رزرو، رزرو کردن، توقیف کردن، در کتاب یادفتر ثبت کردن
-
reservedness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رزرو
-
reservicing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رزرو
-
bookings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رزرو