کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رزدان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رزدان
لغتنامه دهخدا
رزدان . [ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان خشابر طالشدولاب بخش رضوانده شهرستان طوالش . سکنه ٔ آن 504 تن . آب آنجا از رودخانه ٔ چاف رود. محصولات عمده ٔ آن غلات و لبنیات و عسل می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
رزدان
لغتنامه دهخدا
رزدان . [ رَ ] (اِخ ) یا روذان . نام محلی بوده در سیستان . و بنابه نوشته ٔ اصطخری (صص 238 - 248) و شرح شادروان بهار در حاشیه ٔ ص 30 تاریخ سیستان باید روذان باشد. رجوع به دو مأخذ بالا شود.