کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رزام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ابوعبدا
لغتنامه دهخدا
ابوعبدا. [ اَ ع َ دِل ْ لاه ] (اِخ ) ابن رزام . رجوع به ابن رزام ابوعبداﷲ... شود.
-
سبد
لغتنامه دهخدا
سبد. [ س ُ ب َ ] (اِخ ) نام پسر رزام بن مازن . (منتهی الارب ). سبدبن رزام بن مازن بن ثعلبة ذبیان فی انساب قیس . (تاج العروس ج 2 ص 370).
-
ابوالمقدام
لغتنامه دهخدا
ابوالمقدام . [ اَ بُل ْ م ِ ] (اِخ ) معارک . تابعی است .و او از ابن عمر و از او رزّام بن سعید روایت کند.
-
رزامی
لغتنامه دهخدا
رزامی . [ رِ ] (ص نسبی ) منسوب است به حوض رزام که محله ای است در مرو. (از انساب سمعانی ).
-
مرزوم
لغتنامه دهخدا
مرزوم . [ م َ ] (ع ص ) بر جای مانده از بیماری . (ناظم الاطباء). رجوع به رزام و رزوم شود.
-
رزوم
لغتنامه دهخدا
رزوم . [ رُ ] (ع مص ) رُزام . مصدر به معنی رُزام . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بر زمین ماندن شتر از لاغری : رزم البعیر رزوماً و رزاماً؛ بر زمین ماند شتر از لاغری . (آنندراج ) (منتهی الارب ). برنخاستن شتر از لاغری . (از اقرب الموارد). بناجنبیدن ...
-
رازم
لغتنامه دهخدا
رازم . [ زِ ] (ع ص ) شتر بر زمین مانده از لاغری . ج ، رُزّام : ناقة رازم : ای ذات رِزَمة. (منتهی الارب ) (آنندراج ). شتری که از لاغری برنخیزد. (از اقرب الموارد).
-
اسیر
لغتنامه دهخدا
اسیر. [ اُ س َ ] (اِخ ) ابن زارم یا یسیربن رزام ، یا یسیربن رازم . مردی از یهود به خیبر که سریه به امیری عبداﷲبن رواحة در سال ششم هَ . ق . بسوی او رفت و اسیر بطمع امارت خیبر با سی تن یهودی بجانب رسول اکرم (ص ) شتافت ، ولی در راه پشیمان شد. عبداﷲبن ان...
-
اصحاب ابومسلم
لغتنامه دهخدا
اصحاب ابومسلم . [ اَ ب ِ اَ م ُ ل ِ ] (اِخ ) رزامیة. پیروان رزام بودند که درخراسان ظهور کردند و از غالیان شیعه بشمار میرفتند و به امامت ابومسلم قائل بودند. رجوع به ملل و نحل شهرستانی چ مطبعه ٔ حجازی قاهره ج 1 ص 247 و تاج العروس ج 8 ص 312 و الوزراء و ...
-
رزامیه
لغتنامه دهخدا
رزامیه . [ رِ می ی َ ] (اِخ ) رزامیة. فرقه ای از شیعه بودند که امامت را بعد از علی (رض ) ازآن ِ محمدبن حنفیة و بعد از او ازآن ِ پسرش عبداﷲ میدانستند و محارم را حلال شمردند. (از تعریفات جرجانی ). یکی از شش فرقه ٔ مذهب مرجئة. (بیان الادیان ). طایفه ای ...
-
بانگ کردن
لغتنامه دهخدا
بانگ کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) آواز کردن . (ناظم الاطباء). فریاد کردن . بانگ برآوردن . صخب . اصلاق . اعجاج . عجیج . عج . صیحان . صیاح . صدید. صرخ . صراخ . هبیب . عزیف . زجل . قلقلة.کشکشة. سلق . (منتهی الارب ). هتف . (تاج المصادر بیهقی ). انتجاج . ...