کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رذیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رذیل
/razil/
معنی
ناکس؛ فرومایه؛ پست؛ نابکار.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
پست، رذل، سفله، فرومایه، ناکس، نانجیب
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
رذیل
واژگان مترادف و متضاد
پست، رذل، سفله، فرومایه، ناکس، نانجیب
-
رذیل
فرهنگ فارسی معین
(رَ) [ ع . ] (ص .) فرومایه ، دون .
-
رذیل
لغتنامه دهخدا
رذیل . [ رَ ] (ع ص ) ناکس و فرومایه . (ناظم الاطباء)(غیاث اللغات ) (آنندراج ) (منتهی الارب ) : هست آن خوارزمشه شاه جلیل دل همی خواهد از این قوم رذیل . مولوی .|| ردی و هیچکاره از هر چیز. ج ، رُذَلاء، رُذالی ̍. (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ).
-
رذیل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] razil ناکس؛ فرومایه؛ پست؛ نابکار.
-
واژههای همآوا
-
رزیل
لغتنامه دهخدا
رزیل . [ رَ ] (ع ص ) رذیل . سَیِّی ٔ. مقابل حَسَن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به رزیلة و رذیل شود.
-
جستوجو در متن
-
رذال
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، جمعِ رذیل] [قدیمی] rezāl = رذیل
-
رزیل
لغتنامه دهخدا
رزیل . [ رَ ] (ع ص ) رذیل . سَیِّی ٔ. مقابل حَسَن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به رزیلة و رذیل شود.
-
رذلاء
لغتنامه دهخدا
رذلاء. [ رُ ذَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ رذیل . (ناظم الاطباء) (ذیل اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به رذیل شود.
-
ارذل
فرهنگ فارسی معین
( اَ ذَ) [ ع . ] (ص تف .) رذیل تر، خوارتر، پست تر.
-
رذال
لغتنامه دهخدا
رذال . [ رِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ رَذیل . (ناظم الاطباء) (المنجد).
-
رذالی
لغتنامه دهخدا
رذالی . [ رُ لا ] (ع ص ، اِ) ج ِ رذیل . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (متن اللغة).- رذالی العمر ؛ بدترین آن . (از اقرب الموارد). و رجوع به رذیل شود.
-
رذل
واژگان مترادف و متضاد
بخیل، بیشرف، پست، حقیر، خسیس، دنی، دون، رذیل، سفله، فرومایه، لئیم، ناکس
-
سفله
واژگان مترادف و متضاد
بدسرشت، بدنهاد، پست، جلب، حقیر، دنی، دون، دونصفت، دونهمت، رذل، رذیل، فرومایه، ناجوانمرد، ناکس