کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رد شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رد شدن
معنی
( ~. شُ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) 1 - گذشتن ، عبور کردن . 2 - پذیرفته نشدن .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
clear, cross, cut, overrun, pass
-
جستوجوی دقیق
-
رد شدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. شُ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) 1 - گذشتن ، عبور کردن . 2 - پذیرفته نشدن .
-
رد شدن
لغتنامه دهخدا
رد شدن . [ رَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) قبول نشدن . پذیرفته نشدن . مردود گردیدن . (یادداشت مؤلف ). مردودشدن . رفوزه شدن (در امتحان ). (فرهنگ فارسی معین ).- رد شدن پیشنهاد در مجلس شوری یا سنا ؛ پذیرفته نشدن آن . (یادداشت مؤلف ).- رد شدن شاگرد در امتحان ؛...
-
رد شدن
دیکشنری فارسی به عربی
ترخيص
-
رد شدن
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: rad bebiyan طاری: rad beboy(mun) طامه ای: rad boboɂan طرقی: rad beboymun کشه ای: rad beboymun نطنزی: rad baboyan
-
واژههای مشابه
-
رَدَّ
فرهنگ واژگان قرآن
برگرداند
-
رَدْ
لهجه و گویش گنابادی
rad در گویش گنابادی یعنی دست به دست دادن به نفر کناری ، پس دادن ، برگشت ، نشان ، علامت باقی مانده ، دادن ، عبور ، رفتن ، نفهمیدن
-
accreditation disapproval
رد اعتبار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] در مورد سامانهای اِعمال میشود که فاقد الزامات امنیتیِ مندرج در طرح امنیت است؛ چنین سامانهای اگر در حال راهاندازی باشد، برای آغاز بهرهبرداری تأیید نمیشود و اگر در حال بهرهبرداری باشد، بهرهبرداری از آن متوقف میشود
-
vapour trail
ردّ بخار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← ردّ میعانی
-
propeller wash
ردّ پروانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] آشفتگیای که براثر حرکت پروانه در پشت شناور در آب ایجاد میشود
-
dissipation trail, distrail
ردّ تبخیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نواری باریک و صاف در درون لایۀ نازک ابر که به دنبال هواپیمای درحالپرواز دیده میشود
-
particle track
ردِّ ذره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مسیری که ذرۀ پرانرژی در گذر از مایع خیلی گرم یا در اتاقک حباب از خود به جا میگذارد
-
pilot trace
ردّ راهنما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] رد لرزهای که دیگر ردهای لرزه نسبت به آن تنظیم میشود
-
train of meteor, train
ردِّ شهاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] ردّ دودمانند باقیمانده از ظهور شهابهای درخشان در آسمان
-
brush mark
ردِ قلم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] پستیوبلندیهای کوچک بر سطح پوشرنگ که ناشی از حرکت قلممو است