کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ردوس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ردوس
لغتنامه دهخدا
ردوس . [ رَ ] (ع ص ) رجل ردوس ؛ مرد سنگ انداز. || بسیار راننده . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
ردیس
لغتنامه دهخدا
ردیس . [ رِدْ دی ] (ع ص ) بمعانی رَدوس . (ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). مرد سنگ انداز. || بسیار راننده . (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
-
احمدپاشا
لغتنامه دهخدا
احمدپاشا. [ اَ م َ ] (اِخ ) چهارمین کس است که از دست دولت عثمانی ، حکومت مصر یافت . او یکی از رجال دربار سلطان سلیمان خان قانونیست و چون در فتح جزیره ٔ ردوس مصدر خدماتی نیک شد بمنصب وزارت ثالث رسید و در 929 هَ . ق . حکومت مصر بدو مفوض گردید و پس از چ...
-
حسام بک زاده
لغتنامه دهخدا
حسام بک زاده . [ ح ُ ب َ دَ ] (اِخ ) علی پاشا. او به زمان سلطان محمدخان رابع کاپتن پاشا بود و درسال 1060 هَ . ق . آنگاه که سمت محافظی ردوس داشت به منصب کاپیتن دریا منصوب گردید. و در سفر کرید (کرت )آنگاه که کشتی های او در بغاز محصور دشمن بود، شبانه به...
-
صالح چلبی
لغتنامه دهخدا
صالح چلبی . [ ل ِ ح ِ چ َ ل َ ] (اِخ ) وی یکی از شعرای عثمانی است و در عهد سلطان سلیمان قانونی میزیست . او کمالات خویش را از کمال پاشازاده استفاده کرد و به مدرسی مدرسه ٔ سراجیه ٔ ادرنه تعیین شد و به امر صدر اعظم ابراهیم پاشا فتوحات پادشاه را در مجارس...
-
حاجی گرای خان
لغتنامه دهخدا
حاجی گرای خان . [ ] (اِخ ) یکی از خانهای قرم ، بیست و یکمین خوانینی که عنوان گرای خان داشتند. او پسر قریم گرای از احفاد سلامت گرای است و پس از مرگ پدر بخدمت سلیم گرای خان پیوست و در سفر نمچه (اطریش ) در اردوی عثمانی بود مردی شجاع و جسور و در محاصره ٔ...