کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رده موطور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رده موطور
لغتنامه دهخدا
رده موطور. [ رَ دِ م ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان بلوک تنگه ٔ بخش قصبه ٔ معمره ٔ شهرستان آبادان . سکنه ٔ آن 1500 تن . آب آنجا از رود بهمن شیر. محصولات عمده ٔآن غلات و انگور و خرما. راه آنجا اتومبیل رو. ساکنان از طایفه ٔ موطور. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج...
-
واژههای مشابه
-
ردة
لغتنامه دهخدا
ردة. [ رَدْ دَ ] (ع اِمص ) زشتی روی : فی وجهه ردة؛ ای قبح مع شی ٔ من الجمال . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).
-
ردة
لغتنامه دهخدا
ردة. [ رِدْ دَ ] (ع اِمص ) برگشتگی از دین و جز آن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). اسم است از ارتداد. (از اقرب الموارد). اسم مصدر ارتداد بکسر راء است ولی معمولاً به فتح تلفظ کنند. (نشریه ٔ دانشکده ٔ ادبیات تبریز سال اول شماره ٔ 50 از صحاح ...
-
ردة
لغتنامه دهخدا
ردة. [ رِدْ دَ ] (ع مص ) مصدر به معنی رد. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). بازگردانیدن و قبول نکردن . (آنندراج ). بازگردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). || منسوب به خطاکردن . || بازگردانیدن جواب . (آنندراج ).
-
رده رده
لغتنامه دهخدا
رده رده . [ رَ دَ / دِ رَ دَ / دِ] (ق مرکب ) صف صف . (از لغت فرس اسدی نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ نخجوانی ). رجارج . (یادداشت مؤلف ) : زیبا نهاده مجلس و خالی گزیده جای ساز وشراب پیش نهاده رده رده .شاکر بخاری .
-
class boundary
مرز رده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] مقادیری که محدودۀ هر رده را برای دادههای ردهبندیشده مشخص میکند
-
هم رده
لغتنامه دهخدا
هم رده . [ هََرَ دَ / دِ ] (ص مرکب ) مرادف . مترادف . (آنندراج ).
-
یم رده
لغتنامه دهخدا
یم رده . [ ی َ رَ دَ / دِ ] (اِ) مردم گیاه را گویند و به عربی آن را یبروح الصنم خوانند. (آنندراج ) (برهان )(فرهنگ جهانگیری ). مهرگیاه و لفاح . (ناظم الاطباء).
-
class 2
رده 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] چهارمین رتبۀ رسمی در آرایهشناسی موجودات زنده، بالاتر از راسته و پایینتر از شاخه
-
class
رده 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] دستهای که در آن پروندهها را براساس شمارههایی که مبین برخی ویژگیهای آنها باشد طبقهبندی کنند متـ . طبقه 1 * مصوب فرهنگستان اول
-
rame
رده 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] مجموعۀ چند واگن و لوکوموتیو بههمبسته؛ واحد شمارش قطار
-
aggregate class
ردۀ انبوهشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ردهای شامل مجموعهای از اشیای دیگر
-
load range
ردۀ بار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] میزان باری که تایر برای کاربرد مشخص و در فشار باد معین میتواند تحمل کند و آن را با حروف الفبای لاتین مشخص میکنند
-
crystal class, crystallographic point group
ردۀ بلوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی، فیزیک] [زمینشناسی] هریک از سیودو ترکیب ممکن بلورشناختی عناصر تقارن غیرانتقالی [فیزیک] هریک از طبقات سیودوگانۀ بلور که تحت تقارنهای محوری، چرخشی، مرکزی، صفحهای یا ترکیبی از آنها بلور مورد نظر را بدون تغییر بر جا میگذارد