کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رخوه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رخوه
لغتنامه دهخدا
رخوه . [ رِخ ْ وَ / وِ ] (از ع ، اِمص ) رِخْوة. دردی است که اندام را سست گرداند و در اصل لغت به معنی نرمی وسستی است . (آنندراج ) (از غیاث اللغات ) : ناخس و رخوه کاسر و ضاغط و آن مفسح کز او عضل شد چاک (از نصاب الصبیان ص 47)و رجوع به رِخْوَة شود.
-
واژههای مشابه
-
رخوة
لغتنامه دهخدا
رخوة. [ رَخ ْ وَ ] (ع ص ) رُخْوة. رِخْوة. مؤنث رَخْو. نرم و سست از هر چیزی . (ناظم الاطباء). مؤنث رَخْو. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به رِخْوة در معنی وصفی شود.
-
رخوة
لغتنامه دهخدا
رخوة. [ رِخ ْ وَ ] (ع اِمص ) سستی و نرمی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || (ص ) مؤنث رِخْو. نرم وسست از هر چیزی . (ناظم الاطباء). مؤنث رِخْو. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به رَخْوة شود.- حروف رخوة ؛ سیزده حرف است بدی...
-
رخوة
لغتنامه دهخدا
رخوة. [ رِخ ْ وَ ] (ع مص ) مصدر به معنی رخاوة. (ناظم الاطباء). سست و نرم شدن . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به رخاوة شود.
-
رخوة
لغتنامه دهخدا
رخوة. [ رُخ ْ وَ ] (ع ص ) رَخْوة. رِخْوة. رجوع به رَخْوة شود.
-
حروف مجهوره ٔ رخوه
لغتنامه دهخدا
حروف مجهوره ٔ رخوه . [ ح ُ ف ِ م َ رَ / رِ ی ِ رَخ ْ وَ / وِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به حرف مجهور شود.
-
جستوجو در متن
-
رخوت
لغتنامه دهخدا
رخوت . [ رِخ ْ وَ ] (ع اِمص ) رِخْوة. سستی . (یادداشت مؤلف ) : بر نیک صبر کرد نباید که رخوت است بر بد شتاب کرد نباید که از هواست . ناصرخسرو.|| نرمی . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به رخوة و رخوه شود.
-
رخوت
فرهنگ فارسی معین
(رِ وَ) [ ع . رخوة ] (اِمص .) سستی .
-
حرف شدید
لغتنامه دهخدا
حرف شدید. [ ح َ ف ِ ش َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حرفی که هنگام سکون صدای آن قطع شود: ء. ج . د. ط. ب . ت . ک . هَ . ق . در مقابل حروف رخوة: ث . ح . خ . ذ. ز. س . ش . ص . ض . غ . ف . هَ . و در مقابل شدید، و رخوة، قسم سومی هست که حد وسط میان این دو قسم...
-
بین الشدیدة
لغتنامه دهخدا
بین الشدیدة. [ ب َ نَش ْ ش َ دی دَ ] (ع ق مرکب ) (حروف ...) حروف بین الشدیدة و الرخوة؛ حرفهای حدوسط میان حروف شدیده و رخوه و آن هشت حرف است : الف ، ع ، ل ، ن ، ر، م ، و، و آن حروفی که هنگام سکون صدا در آن قطع نشود. (از لسان العرب ). رجوع به حرف شدید ...
-
نبخاء
لغتنامه دهخدا
نبخاء. [ ن َ ] (ع ص ، اِ)پشته و زمین بلند نرم از زمین سخت و هموار سنگریزه ناک . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مرتفعة. (المنجد). پشته ، و گفته اند زمین مرتفع. (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغة). || سست از زمینی سنگ ناک . (از اقرب الموارد). رخوة من الا...
-
لاطی
لغتنامه دهخدا
لاطی ٔ. [ طِءْ ] (ع ص ) نعت فاعلی از لطاء به معنی دوسیدن به زمین و چسبیدن . (از منتهی الارب ): و هو نبات لاطی ٔ مع الارض لَه رؤس رخوة. (ابن البیطار). چسبنده به زمین . || قبری لاطی ٔ؛ گوری با زمین هموار. (مهذب الاسماء).
-
حرف مجهور
لغتنامه دهخدا
حرف مجهور. [ ح َ ف ِ م َ ] (ترکیب وصفی ،اِ مرکب ) حرفی که هنگام تلفظ متحرک آن نفس حبس گردد، زیرا که در حروف مجهوره گوینده بر جای حرف تکیه کند و چون این اتکاء به اشباع رسد صدا بلند شود و تجهور یابد و جهر ارتفاع صوت است . حال اگر اتکاء به اشباع رسد و ب...