کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رخسارزرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رخسارزرد
لغتنامه دهخدا
رخسارزرد. [ رُ زَ ] (ص مرکب ) زردرخسار. که رخساری زرد داشته باشد. که گونه هایی زرد دارد : در آرزوی روی تو هر صبحدم چو من رخسارزرد خیزد از بستر آفتاب .خاقانی .
-
جستوجو در متن
-
رخساره زرد
لغتنامه دهخدا
رخساره زرد. [ رُ رَ / رِ زَ ] (ص مرکب ) زردرخسار. رخسارزرد. زردرخ . زردروی . که روی زرد دارد : هم اندر زمان حقه را مهر کردبیامد خروشان و رخساره زرد. فردوسی .نیاز آنکه دارد ز اندوه و دردهمه کوربینند و رخساره زرد. فردوسی .به توران اسیرند با داغ و دردپی...
-
منقوف
لغتنامه دهخدا
منقوف . [ م َ ] (ع ص )حنظل کفانیده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). حنظل کفانیده و شکافته شده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || جذع منقوف ؛ تنه ٔ درخت دیوچه خورده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). درخت موریانه خورده .(از اقرب الموارد). || ...
-
صبحدم
لغتنامه دهخدا
صبحدم . [ ص ُ دَ ] (اِ مرکب ، ق مرکب )هنگام صبح . سپیده دم . بامداد. بامدادان : بگفتا که امشب بلشکر رسدو یا صبحدم بیگمان دررسد. فردوسی .آسمان نبوت ار مه راچون گریبان صبحدم بشکافت . خاقانی .چون صبحدم از ریحان گلزار پدید آمدریحانی گلگون را بازار پدید آ...