کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رخت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
رخت و پخت
لغتنامه دهخدا
رخت و پخت . [ رَ ت ُ پ َ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) رخت و بخت . پوشاک . کالای زندگی از پوشیدنی : برده از آن سوی عدم رخت و پخت مانده از این سوی جهان خان و مان . خاقانی .وقت است کز فراق تو و سوز اندرون آتش درافکنم بهمه رخت و پخت خویش . حافظ.گر موج خیز حاد...
-
رخت شوی خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] raxtšuyxāne محلی مخصوص برای شستن لباس؛ گازرخانه؛ گازرگاه.
-
رخت های شستنی
دیکشنری فارسی به عربی
مکوي
-
بخت و رخت
فرهنگ گنجواژه
وضعیت زندگی.
-
رَخت و بَخت
فرهنگ گنجواژه
اقبال. رخت را عوض کردی بخت را چه میکنی؟
-
رَخت و پَخت
فرهنگ گنجواژه
لباس و وسائل زندگی.
-
رَخت و قَبا
فرهنگ گنجواژه
لباس، وسائل.
-
رخت و کفش
فرهنگ گنجواژه
البسه.
-
رخت و لباس
فرهنگ گنجواژه
پوشاک.
-
رختشور و کُلُفت
فرهنگ گنجواژه
کارگران خانه.
-
واژههای همآوا
-
رَخت
لهجه و گویش بختیاری
raxt لباس.
-
جستوجو در متن
-
گازر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [آرامی] gāzor کسی که پیشهاش رختشویی است؛ رختشوی.
-
washing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شستن، رخت شویی، رخت شو
-
جُل و پوست
فرهنگ گنجواژه
رخت و جامه، رخت و لباس، جل و پلاس، زیرانداز.