کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رحمت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رحمت
/rahmat/
معنی
۱. مهربانی؛ دلسوزی.
۲. مهربانی و بخشایش مخصوص خدا.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. بخشش، رافت، رحم، شفقت، مهربانی
۲. برکت
۳. بخشایش، عفو
فعل
بن گذشته: رحمت کرد
بن حال: رحمت کن
دیکشنری
charity, humaneness, mercy
-
جستوجوی دقیق
-
رحمت
فرهنگ نامها
(تلفظ: rahmat) (عربی) دلسوزی و مهربانی ، مهربانی و بخشایندگی و عفو مخصوصِ خداوند .
-
رحمت
واژگان مترادف و متضاد
۱. بخشش، رافت، رحم، شفقت، مهربانی ۲. برکت ۳. بخشایش، عفو
-
رحمت
فرهنگ فارسی معین
(رَ مَ) [ ع . رحمة ] (اِمص .) 1 - مهربانی ، دلسوزی . 2 - بخشایش ، عفو.
-
رحمت
لغتنامه دهخدا
رحمت . [ رَ م َ ] (اِخ ) نام کوهی است متصل به جلگه ٔ مرودشت فارس که قصر معروف تخت جمشید در دامنه ٔ آن قرار دارد. (از جغرافیای غرب ایران ص 309).
-
رحمت
لغتنامه دهخدا
رحمت . [ رَ م َ ] (ع اِمص ) رَحْمة. مهربانی . (منتهی الارب ). مهربانی و مرحمت و شفقت . (ناظم الاطباء). مرحمت . شفقت . رأفت . (یادداشت مؤلف ). رحم . رأفت از رحمت رقیق تر است و در آن بر کراهت اقدام نمی شود، در صورتی که در رحمت به مقتضای مصلحت بر مکر...
-
رحمت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: رحمة] rahmat ۱. مهربانی؛ دلسوزی.۲. مهربانی و بخشایش مخصوص خدا.
-
رحمت
دیکشنری فارسی به عربی
رحمة
-
واژههای مشابه
-
رَحْمَتُ
فرهنگ واژگان قرآن
رحمت - مهرباني (رحمت ، به معناي نوعي تاثير نفساني است ، که از مشاهده محروميت محرومي که کمالي را ندارد ، و محتاج به رفع نقص است ، در دل پديد ميآيد ، و صاحبدل را وادار ميکند به اينکه در مقام برآيد و او را از محروميت نجات داده و نقصش را رفع کند )
-
کوه رحمت
لغتنامه دهخدا
کوه رحمت . [ هَِ رَ م َ ] (اِخ ) نام کوهی است نزدیک به مکه ٔ معظمه . (برهان ). نام کوهی است نزدیک مکه ٔ معظمه که به تازی جبل الرحمة خوانند. (آنندراج ). و رجوع به جبل الرحمة شود.
-
رحمتالله
فرهنگ نامها
(تلفظ: rahmatollāh) (عربی) بخشایش و مهربانی خداوند .
-
رحمت العالمین
فرهنگ فارسی معین
(رَ مَ تُ لْ لَ) [ ع . رحمة العالمین ] (ص مر.) موجب رحمت جهانیان (پیغامبر اسلام ).
-
رحمت اللهعلیه
فرهنگ فارسی معین
( ~. لا عَ لَ ) [ ع . رحمة الله علیه ] بخشایش خدای بر او باد (جملة دعایی ).
-
تخت رحمت
لغتنامه دهخدا
تخت رحمت . [ ت َ ت ِ رَ م َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سرپوش صندوق عهد بود. این لفظ در زبان عبری بمعنی سرپوش و کنایه از پوشیدن و عفو گناه می باشد. (قاموس کتاب مقدس ).
-
رحمت آمدن
لغتنامه دهخدا
رحمت آمدن . [ رَ م َ م َ دَ ] (مص مرکب ) یا رحمت آمدن بر کسی . رحمت آوردن . شفقت ورزیدن . مهربانی کردن . ترحم نمودن . رحمت نمودن : حاضران را بروی [حسنک ] رحمت آمد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 182).خلق را رحمت همی آمد بر اوگرداو نظارگی بسیار شد. عطار.ملک را...