کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رجوع کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رجوع کردن
لغتنامه دهخدا
رجوع کردن . [ رُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بازآمدن و برگشتن . (ناظم الاطباء). به چیزی دیگر نگریستن و توجه کردن . به کسی مراجعه کردن ، بمجاز، نزد وی رفتن : و با اینهمه به خرد رجوع کردی . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 101). وی چون حاکم است در کارها رجوع به وی کنند. ...
-
واژههای مشابه
-
ارباب رجوع
فرهنگ فارسی معین
( ~. رُ) [ ع . ] (اِ.) مراجعه کنندگان ، متقاضیان ، رجوع کنندگان .
-
رجوع دادن
لغتنامه دهخدا
رجوع دادن . [ رُ دَ ] (مص مرکب ) مراجعت دادن . بازگشت دادن . امری یا مطلبی را به کسی یا موضوعی احاله دادن و بازگرداندن .
-
قابل رجوع
لغتنامه دهخدا
قابل رجوع . [ ب ِ ل ِ رُ ] (ص مرکب ) رجوع پذیر. بازگشت دادنی .
-
ارباب رجوع
دیکشنری فارسی به عربی
زبائن , زبون
-
درم (مقیاس وزن رجوع شود به دراثهما)
دیکشنری فارسی به عربی
درهم
-
جستوجو در متن
-
مراجعه کردن
واژگان مترادف و متضاد
رجوع کردن ≠ ارجاع دادن
-
ماست مالی کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) (حامص .) رفع و رجوع کردن ، لاپوشی کردن .
-
ماستمالی کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. لاپوشانی کردن، عیب پوشاندن ۲. سرسریبرخورد کردن، سرسری رفع و رجوع کردن
-
آورود کردن
لغتنامه دهخدا
آورود کردن . [ک َ دَ ] (مص مرکب ) آورید کردن . ارید کردن . اُرود کردن . رود کردن . روده کردن . رجوع به آورید کردن شود.
-
refers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اشاره دارد، مراجعه کردن، منسوب بودن، عطف کردن، ذکر کردن، بازگشت دادن، رجوع کردن به، منتسب کردن، عطف کردن به، فرستا دن
-
referring
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اشاره، مراجعه کردن، منسوب بودن، عطف کردن، ذکر کردن، بازگشت دادن، رجوع کردن به، منتسب کردن، عطف کردن به، فرستا دن
-
refer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مراجعه کنید، مراجعه کردن، منسوب بودن، عطف کردن، ذکر کردن، بازگشت دادن، رجوع کردن به، منتسب کردن، عطف کردن به، فرستا دن