کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رجوعا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رجوعا
لغتنامه دهخدا
رجوعا. [ رَ ] (اِخ ) یا رجوعام . نام پسر سلیمان پیغمبر. (ناظم الاطباء). رجوع به رجوعام شود.
-
جستوجو در متن
-
رجوعام
لغتنامه دهخدا
رجوعام . [ رَ ] (اِخ ) به لغت سریانی نام پسر سلیمان علیه السلام است و چون ولیعهد پدر شد به سبب هوی و هوس بسیار ده سِبْط از مطاوعتش سر پیچیدند و دو سِبْط با او ماندند، و سِبْط به کسر اول در عربی گروه و قبیله و فرزندزاده را گویند. و رجوعا به حذف میم هم...
-
راذان
لغتنامه دهخدا
راذان . (اِخ ) نام دو شهر است در حومه ٔ بغداد (سواد عراق ) بنام های راذان اسفل و راذان اعلی و دارای دههای بسیار و گروهی از متأخران بدانجا منسوبند، عبیداﷲبن الحر گفته است :اقول لاصحابی باکناف جازرو راذانها هل تأملون رجوعا.و نیز جماعتی به راذان عراق ...
-
اسحاق
لغتنامه دهخدا
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن اسماعیل نیشابوری . شیخ طوسی در کتاب رجال وی را از اصحاب امام عسکری (ع ) شمرده و گوید وی ثقة است و علامه در خلاصه گوید از اصحاب ابومحمد حسن عسکری (ع ) است . او پس از وفات عسکری (ع ) با سفراء امام دوازدهم (ابواب اربعة) مکاتبت ...
-
حال
لغتنامه دهخدا
حال . (ع اِ) کیفیت . چگونگی . وضع. هیأت . گونه . شکل . جهت . بث ّ. دُبّة. دُب ّ. حالت . طبق . هِبّة. اهجورة. اهجیراء. اِهجیری . هجیر. هجّیرة. هجّیری ̍. طِب ْء. شأن . بال . دأب . قِندِد. قِندید. اهلوب . طبع. فتن . بلولة. (منتهی الارب ). بُلُلة. خلد...