کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رجلیون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رجلیون
لغتنامه دهخدا
رجلیون . [ رِ لی یو ] (ع ص ، اِ) پیادگان . (ناظم الاطباء).
-
رجلیون
لغتنامه دهخدا
رجلیون . [رَ ج َ لی یو ] (ع ص نسبی ، اِ) قومی بوده از پیادگان . واحد آن رَجَلی ّ است ، و هُم سلیک المقانب و المنشربن وهب الباهلی و اوفی بن مطر المازنی و قولهم ولدت الغنم الرجیلاء، وقتی گویند که بزاید بعض آن بعد بعضی .(منتهی الارب ). مردانی بوده اند ا...
-
جستوجو در متن
-
رجلی
لغتنامه دهخدا
رجلی . [ رَ ج َ لی ی ] (ع ص نسبی ) قاصد و پیک نیک . (ناظم الاطباء). واحد رَجَلیّون . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
رجیلاء
لغتنامه دهخدا
رجیلاء. [ رُ ج َ ](اِخ ) قومی بوده از پیادگان و واحد آن رَجَلی ّ است .(آنندراج ). نام گروهی از پیادگان . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجیلاء و رَجَلیون قومی بوده از پیادگان و هم سلیک المقانب و المنشربن وهب الباهلی و اوفی بن مطر المازنی . (منتهی ...