کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رجلة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رجلة
لغتنامه دهخدا
رجلة. [ رَ ج ِ ل َ ] (ع اِ) اسب گذاشته شده در میان اسبان دیگر. (ناظم الاطباء). || غوچ شبان که بدان کالای خود حمل کند. (از اقرب الموارد).
-
رجلة
لغتنامه دهخدا
رجلة. [ رَج ُ ل َ ] (ع اِ) مؤنث رَجُل . (ناظم الاطباء). زن ، خلاف مرد، یقال : کانت عایشة رضی اﷲعنها رجلةالراء. (منتهی الارب ). مؤنث رجل ، مانند مرء و مرءة. (از اقرب الموارد). || زن مردمانند که کارهای مردانه کند. (ناظم الاطباء). زن . ج ، رَجُلات . (...
-
رجلة
لغتنامه دهخدا
رجلة. [ رَل َ ] (ع اِ) ثبات و پایداری قدم در رفتار. (ناظم الاطباء). رفتار سخت . (منتهی الارب ). || خرفه .(ناظم الاطباء). || ج ِ رَجُل . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به رَجُل شود. || ج ِ رَجَل . || ج ِ رَجِل . (ناظم الاطباء) (منت...
-
رجلة
لغتنامه دهخدا
رجلة. [ رِ ج َ ل َ ] (ع اِ) رِجْلة. ج ِ رَجُل . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). رجوع به رَجُل شود.
-
رجلة
لغتنامه دهخدا
رجلة. [ رِ ل َ ] (ع اِ) جای روییدگی عرفج . (ناظم الاطباء). جای روییدگی خرفه در مرغزار. (آنندراج ) (منتهی الارب ). جای روییدگی خرفه در باغ . (از اقرب الموارد). || ثبات قدم در رفتار. (ناظم الاطباء). رفتار سخت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || مرد پیاده ....
-
رجلة
لغتنامه دهخدا
رجلة. [ رِ ل َ ] (ع اِ) رَجَلة. ج ِ رَجُل . (ناظم الاطباء). || ج ِ رَجَل . (منتهی الارب ). رجوع به رَجَل شود. || ج ِ رَجِل . (منتهی الارب ).
-
رجلة
لغتنامه دهخدا
رجلة. [ رِ ل َ ] (ع مص ) مصدر بمعنی رَجْل . (ناظم الاطباء). بیمار پا شدن . رُجِل َ رِجْلةً و رجلاً. (منتهی الارب ). در منتهی الارب ذیل «س » یعنی باب سمع آورده است : و معمولاً مصدر این باب فَعَل است . در تاج العروس هم ضبط آن معلوم نشد فقط در مستدرکات ...
-
رجلة
لغتنامه دهخدا
رجلة. [ رُ ل َ ] (ع اِمص ) سپیدی که در یک پای ستور باشد. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). سپیدی یک پای اسب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || قوت در رفتار. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). نیرو در رفتن . (از اقرب المو...
-
واژههای مشابه
-
رجله
لغتنامه دهخدا
رجله . [ رَ ل َ / ل ِ ] (اِ) خرفه . (ناظم الاطباء). تره ٔ خرفه . (غیاث اللغات ) (از منتخب اللغات ). پرپهن . فرفج . بقلةالحمقاء. (از شعوری ج 2 ورق 15). بقلةالحمقاء. (الفاظالادویه ص 131) (تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ص 171).
-
رجله
لغتنامه دهخدا
رجله . [ رَ ل َ / ل ِ ] (اِ) سماروغ ، و آن رستنیی باشد که در دیوارهای حمام و زمینهای نمناک و امثال آن روید و آنرا میخورند و شیره ٔ آن جلای بصر دهد.و بعربی خرفه را گویند. (از برهان ). سماروغ باشد. (دهار) (از شعوری ج 2 ورق 15) (جهانگیری ) : نهال دولتت ...
-
رجلة احجار
لغتنامه دهخدا
رجلة احجار. [ رِ ل َ ت ُ اَ ] (اِخ ) موضعی است به اسفل زمین در دشت بنی یربوع . (منتهی الارب ). جایگاهی است گویا در بادیه ٔ شام باشد. (از معجم البلدان ).
-
جستوجو در متن
-
رجل
لغتنامه دهخدا
رجل . [ رِ ] (ع مص ) بیمار شدن . رُجِل َ (مجهولاً) رِجْلاً و رجلةً، و رَجِل َ رِجْلاً و رجلةً (از باب علم ). (از ناظم الاطباء).
-
رجل
لغتنامه دهخدا
رجل . [ رِ ج َ ] (ع اِ) ج ِ رِجْلة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به رِجْلة شود.