کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رجعی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رجعی
/ra(e)j'i/
معنی
= طلاق 〈 طلاق رجعی
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
رجعی
لغتنامه دهخدا
رجعی . [ رِ عی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به سوی طلاق ، یقال : طلاق رِجْعی او رَجْعی . (ناظم الاطباء). رجوع به رَجْعة و رِجْعة شود.- طلاق رجعی ؛ مقابل طلاق بایِن . (یادداشت مرحوم دهخدا). سیدحسن امامی آرد: طلاق رجعی طلاقی است که شوهر میتواند در مدت عده به...
-
رجعی
لغتنامه دهخدا
رجعی . [ رُ عا ] (ع اِ) پاسخ . جواب ، یقال : جأنی رجعی رسالتی . (اقرب الموارد). جواب مکتوب . (ناظم الاطباء). یقال ارسلت الیک فماجأنی رجعی رسالتی و کذا جأنی رجعی رسالتی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
رجعی
لغتنامه دهخدا
رجعی . [ رُ عا ] (ع مص ) رَجْع مصدر بمعنی رَجْع. (از ناظم الاطباء). برگشتن . (از اقرب الموارد). بازگشتن . (منتهی الارب ) (ترجمان ترتیب عادل ص 51) (آنندراج ). رجوع به رَجْع شود.
-
رجعی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به رَجعَة) [عربی: رَجعیّ] (فقه، حقوق) ra(e)j'i = طلاق 〈 طلاق رجعی
-
واژههای مشابه
-
رجعي
دیکشنری عربی به فارسی
برگشت دهنده , انحطاط دهنده , قفايي , تنزل کننده , قهقهرايي , بقهقرا رفتن , پس رفتن
-
طلاق رجعی
لغتنامه دهخدا
طلاق رجعی . [ طَ ق ِ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) طلاقی که بعد آن در میان مدت عدت رجوع کردن به زن بدون نکاح جائز باشد و آن یک بار یا دو بار لفظ طلاق گفتن است ، بخلاف طلاق باین که رجوع کردن در آن بدون نکاح جائزنباشد و آن گفتن است زن را «انت بائنة» و آ...
-
تب رجعی
لغتنامه دهخدا
تب رجعی . [ ت َ ب ِ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به تب رجع و تب راجعه شود.
-
جستوجو در متن
-
برگشت دهنده
دیکشنری فارسی به عربی
رجعي
-
انحطاط دهنده
دیکشنری فارسی به عربی
رجعي
-
تنزل کننده
دیکشنری فارسی به عربی
رجعي
-
قهقهرایی
دیکشنری فارسی به عربی
رجعي
-
بقهقرا رفتن
دیکشنری فارسی به عربی
رجعي
-
پس رفتن
دیکشنری فارسی به عربی
تقاعد , رجعي