کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رجرج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رجرج
لغتنامه دهخدا
رجرج . [ رَ رَ ] (ع ص ) جنبان و لرزان . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). لرزان و جنبنده . (از اقرب الموارد).
-
رجرج
لغتنامه دهخدا
رجرج . [ رِ رِ ] (ع ص ) آنچه مضطرب و جنبان باشد از چیزی . || لعاب . (از اقرب الموارد).
-
رجرج
لغتنامه دهخدا
رجرج . [ رُ رُ ] (ع اِ) یک نوع گیاهی . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از منتهی الارب ). گیاهی است . (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی مافروخی مکنی به ابوالفتح . مؤلف کتاب محاسن اصفهان او را در زمره ٔ متقدمین اهل ادب اصفهان یاد کند و گوید: استاد ابوالفتح احمدبن علی مافروخی شوق خویش رانسبت به اصفهان و مردم آن در این اشعار بیان کند:وانی و ان فارقت جیاً...