کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رجحان داشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رجحان داشتن
لغتنامه دهخدا
رجحان داشتن . [ رُ ت َ ] (مص مرکب ) چربیدن . (یادداشت مرحوم دهخدا). ترجیح داشتن . برتری داشتن . مزیت داشتن . فزون آمدن . افزون آمدن . تفوق داشتن . فضیلت داشتن : قول او بر فعل ... رجحان دارد. (کلیله و دمنه ).
-
واژههای مشابه
-
flag discrimination, cargo preference
رجحان پرچم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] اولویتی که یک دولت در جهت جذب کالا برای کشتیهایی که تحت پرچم آن به ثبت رسیدهاند قائل است، صرفِنظر از ملاحظات تجاری حاکم بر حمل کالا
-
رجحان دادن
لغتنامه دهخدا
رجحان دادن . [ رُ دَ ] (مص مرکب ) برتری دادن . فضیلت نهادن . برتر شمردن . مزیت دادن . تفوق دادن . ترجیح دادن . افزون شمردن . افزونی دادن .
-
دارای رجحان
دیکشنری فارسی به عربی
مفضل
-
رجحان دادن
دیکشنری فارسی به عربی
فضل
-
جستوجو در متن
-
ترجیح داشتن
واژگان مترادف و متضاد
برتر بودن، برتری داشتن، مرجح بودن، رجحان داشتن
-
مزیت داشتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. برتری داشتن، رجحان داشتن، امتیاز داشتن ۲. اولویت داشتن
-
مزیت داشتن
لغتنامه دهخدا
مزیت داشتن . [ م َ زی ی َ ت َ ] (مص مرکب ) فزونی و برتری داشتن . (ناظم الاطباء). ترجیح داشتن : قول او بر فعل او رجحان و گفتار بر کردار مزیت دارد. (کلیله و دمنه ).
-
مقدم داشتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ترجیح دادن، رجحان دادن، مقدم شمردن ۲. پیش انداختن، جلو انداختن
-
امتیاز یافتن
لغتنامه دهخدا
امتیاز یافتن . [ اِ ت َ ] (مص مرکب ) برتری یافتن . رجحان داشتن .
-
اولویت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: اَولویَّة] 'o[w]laviy[y]at ۱. تفوق؛ رجحان؛ برتری.۲. مقدم بودن؛ پیش از چیزی یا کسی قرار داشتن.
-
تفوق داشتن
لغتنامه دهخدا
تفوق داشتن . [ ت َ ف َوْ وُ ت َ ] (مص مرکب ) برتری و رجحان داشتن بر کسی یا چیزی . مزیت داشتن : ز نقش پای تو معراج سربلندیهاست زمین هزار تفوق بر آسمان دارد. میرنجات (از آنندراج ).رجوع به تفوق و دیگر ترکیبهای آن شود.
-
امتیاز
لغتنامه دهخدا
امتیاز. [ اِ ] (ع مص ، اِمص ) جدا شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ) (مؤید الفضلاء)(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). جدا شدن از یکدیگر. (ترجمان علامه ٔ جرجانی ) (فرهنگ فارسی معین ). جدایی و انفصال و تفریق . (ناظم الاطباء) : در چشم پاک...