کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رجب بن محمد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رجب بن محمد
لغتنامه دهخدا
رجب بن محمد. [ رَ ج َب ِب ْ ن ِ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) رجب البرسی . رجوع به رجب البرسی در همین لغت نامه و روضات الجنات ص 284 شود.
-
واژههای مشابه
-
کلاته رجب
لغتنامه دهخدا
کلاته رجب . [ ک َ ت ِ رَ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مؤمن آباد بخش در میان شهرستان بیرجند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
ده رجب
لغتنامه دهخدا
ده رجب . [ دِه ْ رَ ج ] (اِخ ) دهی است از دهستان کرچمبو بخش داران شهرستان فریدن . واقع در 29هزارگزی شمال باختری داران . دارای 260 تن سکنه است . آب آن از قنات و چشمه تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
رجب البرسی
لغتنامه دهخدا
رجب البرسی . [ رَ ج َ بُل ْ ب ُ ] (اِخ ) از گویندگانی است که گاهی بنام البرسی و گاهی بنام حافظ البرسی و زمانی بنام رجب تخلص کرده است . (از الذریعه ج 9 بخش 2). صاحب روضات الجنات او را در شمار دانشمندان و مؤلفان آورده و از جمله ٔ تصنیفات وی مشارق الان...
-
شیخ رجب
لغتنامه دهخدا
شیخ رجب . [ ش َ رَ ج َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان بدوستان بخش هریس شهرستان اهر است و 450 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
-
کلاته میرزا رجب
لغتنامه دهخدا
کلاته میرزا رجب . [ ک َ ت ِ رَ ج َ ] (اِخ ) دهی از دهستان جعفرآباد فاروج است که در بخش حومه ٔ شهرستان قوچان واقع و 323 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
جستوجو در متن
-
تمرتاشی
لغتنامه دهخدا
تمرتاشی . [ ] (اِخ ) محمدبن عبداﷲبن احمدالخطیب بن محمد الخطیب بن ابراهیم الخطیب بن محمد الخطیب التمرتاشی الغزی الحنفی سرآمد فقهای عصر خود و امامی عالم و فاضل نیکوطریقت و قوی الحافظه وپراطلاع بود. او راست : تنویرالابصار وجامعالبحار. اول رجب 1006 هَ . ...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبداﷲ الاسکندری القاضی المالکی ، المقلب بفخرالدین بن المخلطه . از شاگردان ذهبی مشهور و یحیی بن محمد صنهاجی و غیر این دو. وفات او در رجب 759 هَ .ق . بوده است . (روضات الجنات ص 64).
-
هادی
لغتنامه دهخدا
هادی . (اِخ ) کیایی علوی در گیلان دعوی امامت کرد و در بیست و سیم رجب سنه ٔ تسعین و اربعمائه ٔ به دست ابراهیم بن محمد مقتول شد. (تاریخ حبیب السیر چ تهران ص 169).
-
صالح
لغتنامه دهخدا
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن جعفربن محمدبن جعفربن زیادبن میسرة، مکنی به ابی الفرج و معروف به رازی . وی از عبداﷲبن محمد بغوی و ابوبکر نیشابوری و احمدبن علی بن علاء جوزجانی روایت کند و از وی ازهری و عتیقی و قاضی ابوعبداﷲ صمیری و قاضی ابوالقاسم تنوخی روایت...
-
جرجانی
لغتنامه دهخدا
جرجانی . [ ج ُ ] (اِخ ) ابراهیم بن محمدبن ابراهیم معروف به ابن الیزیدی و مکنی به ابواسحاق . از راویان است . وی از محمدبن عمران مقابری و جماعتی دیگر روایت کند و اسهم بن ابراهیم و نعمان بن محمد و ابن سرشان و ابوبکربن سباک و گروهی از او روایت دارند. وی ...
-
کاجری
لغتنامه دهخدا
کاجری . [ ج َ ] (اِخ ) ابواحمد محمدبن جعفربن محمدبن عصمة کاجری . وی از اباسهل هارون بن احمدالاسترابادی و اباجعفر محمدبن عبداﷲ الفقیه الهندوانی و ابالفوارس احمدبن محمد جمعةالنسفی و دیگران حدیث شنید. ابوالعیاذ المستغفری از او روایت دارد. وی در رجب سنه ...
-
جبابینی
لغتنامه دهخدا
جبابینی . [ ج َ ب َ ] (اِخ ) احمدبن ابی غالب بن سمجون الابرودی مکنی به ابوالعباس المقری و معروف به جبابینی است . قرآن را نزد شیخ ابی محمد عبداﷲبن علی سبط شیخ ابی منصور خیاط خواند و از او و سعدالخیربن محمد انصاری و دیگران [ حدیث ] شنید و فقه را بر مذه...