کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رجاجة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رجاجة
لغتنامه دهخدا
رجاجة. [ رَ ج َ ] (ع ص ، اِ) واحد الرجاج . (ناظم الاطباء). گوسپندان لاغر. (آنندراج ) (منتهی الارب ). ماده میش لاغر. (مهذب الاسماء): نعجة رجاجة؛ میش ماده ٔ لاغر. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || فرومایگان و جهال . (از منتهی الارب ). || مردم ضعیف ....
-
جستوجو در متن
-
بازپیچ
لغتنامه دهخدا
بازپیچ . (اِ مرکب ) بازنیچ . مهره ٔ چندی است که بر ریسمان بندند و از بالای گهواره ٔ اطفال آویزند تا ایشان بدان بازی کنند و آنرا بعربی دأداءة گویند. (برهان ) (ناظم الاطباء) (انجمن آرا) (آنندراج ). مهره ای چند است که بر ریسمان بندند و از بالای گهواره ...