کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رثیة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رثیة
لغتنامه دهخدا
رثیة. [ رَث ْ ی َ ] (ع اِ) روماتیسم . (یادداشت مرحوم دهخدا). درد زانو و مفاصل و درد دستها. ج ، رَثَیات . (منتهی الارب ) (آنندراج ). درد مفاصل و دستها و پایها. (ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء). ورجوع به رماتیسم و روماتیسم شود. || شیری که بر آن شیر ترش ری...
-
رثیة
لغتنامه دهخدا
رثیة. [ رَث ْ ی َ ] (ع مص ) بازداشتن التفات بجهت کلانسالی یا دردی یا ضعفی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
رثیة
لغتنامه دهخدا
رثیة.[ رَ ث َ ی َ ] (ع اِمص ) گولی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). گولی و سستی . (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
رسیة
لغتنامه دهخدا
رسیة. [ رَس ْ سی ی َ ] (ص نسبی ) منسوب به قاسم رَسّی ، مدعی امامت در عهد مأمون . (یادداشت مؤلف ). رجوع به رَسّی و ائمه ٔ رسیه شود.
-
جستوجو در متن
-
رثیات
لغتنامه دهخدا
رثیات . [ رَ ث َ ] (ع اِ) ج ِ رَثْیة.(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و رجوع به رثیة شود.
-
روماتیسم
لغتنامه دهخدا
روماتیسم . (فرانسوی ، اِ) بیماری درد مفاصل . (ناظم الاطباء). رثیه . ریاح طیاری . (یادداشت مؤلف ). مرضی که به سبب دردهای عارض در مفاصل مشخص است . عامل این مرض می تواند یک ویروس و یا استرپتوکوک در نوع رماتیسم حاد مفصلی باشد ولی امروزه معتقدند حتی عامل...
-
گولی
لغتنامه دهخدا
گولی . (حامص ) عمل گول . صفت گول . حالت وچگونگی گول . کانائی . چلی . خلی . احمقی . (فرهنگ رشیدی ). غفلت . نادانی . ابلهی . (ناظم الاطباء) : هرکجا نام او بری ندمدزان زمین گولی و نکوهش و ننگ . فرخی .همه مشغولی عالم گولی است ترک گولی به خدا مشغولی است ....
-
راه
لغتنامه دهخدا
راه . (اِ) طریق . (آنندراج ) (انجمن آرا) (رشیدی ) (دهار) (سروری ). بعربی صراط و طریق گویند. (برهان ). سبیل . (دهار) (ترجمان القرآن ). صراط. (منتهی الارب ) (ترجمان القرآن ). در پهلوی راس و راه و در ایرانی باستان : رثیه و در اوستا، رایثیه و در کردی ، ر...