کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رثوثة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رثوثة
لغتنامه دهخدا
رثوثة. [ رُ ث َ ] (ع اِمص ) بمعانی رثاثة. (منتهی الارب ). || بدحالی . (ناظم الاطباء). و رجوع به رثاثة شود.
-
رثوثة
لغتنامه دهخدا
رثوثة. [ رُ ث َ ] (ع مص ) کهنه و پوسیده شدن . (از اقرب الموارد). کهنه شدن رسن و جز آن . (تاج المصادر بیهقی ). و رجوع به رثاثة شود.
-
جستوجو در متن
-
رثاثة
لغتنامه دهخدا
رثاثة. [ رَ ث َ ] (ع مص ) کهنه شدن جامه . (مصادراللغة زوزنی ). کهنه و فرسوده شدن . (از اقرب الموارد). کهنه شدن رسن و جز آن . (تاج المصادر بیهقی ). || ضعیف و سست و خوار گردیدن کسی . (از ناظم الاطباء). رجوع به رثوثة شود.
-
کهنه شدن
لغتنامه دهخدا
کهنه شدن . [ ک ُ ن َ / ن ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) پیر شدن . || فرسوده شدن و کارکرده شدن . (ناظم الاطباء). بِلاء. بِلی ̍. اخلیلاق . اندراس . رَثاثَت . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : هم به آن پیراهن است که از دنیا بیرون برده است آن کهنه نشود. (قصص الانب...
-
بدحالی
لغتنامه دهخدا
بدحالی . [ ب َ ] (حامص مرکب ) بدی وضع و حالت . ناخوشی . (از ناظم الاطباء). ضراء. (ترجمان القرآن جرجانی ترتیب عادل بن علی ). ضر. ضرر. ضاروراء. رثاثة. رثوثة. بذاذت . (منتهی الارب ) : مردی با اسپی نزدیک من فرستاد که چنانکه هستی برنشین و نزدیک من آی . من...
-
پوسیدگی
لغتنامه دهخدا
پوسیدگی . [ دَ / دِ ] (حامص ) چگونگی و حالت پوسیده . صفت چیز پوسیده . رمام . رثاثة. رثوثة. (منتهی الارب ).بلاء.تآکل . چرّیدگی . (در تداول مردم قزوین ).تباهی . || فساد.گندگی . عفونت . تعفن . پوسیدگی دندان ؛ کرم خوردگی آن . رمام اسنان ؛ پوسیدگی دندانها...