کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رثماء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رثماء
لغتنامه دهخدا
رثماء. [ رَ ] (ع ص ) مؤنث ارثم که اسب سر بینی سفید یا سپید لب بالایین باشد. (از آنندراج ). مؤنث ارثم . (منتهی الارب ). گوسپند که سر بینی آن سیاه و سایر بدن سپید باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
ارثم
لغتنامه دهخدا
ارثم . [ اَ ث َ ] (ع ص ) آنکه برای علتی در زبان ، بیان سخن نتواند. آنکه بیان سخن را نتواند بجهت آفتی که در زبان دارد. (منتهی الارب ): بیانک عن الارثم صدقة. (حدیث ). || اسب سربینی سپید یا سپیدلب بالائین .(منتهی الارب ). اسب که در لب زبرین او سپیدی باش...
-
شاة
لغتنامه دهخدا
شاة. (ع اِ) گوسپند نر و ماده . (مهذب الاسماء) (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). ج ، شاه ، شیاه ، شِواه ، اشاوِه ، شَوی ْ، شیه ،و شیِّه و این سه قسم اخیر اسم جمعند. (اقرب الموارد). || و اصل شاة، شاهة است چه تصغیر آن شُوَیهَة و جمع شیاة آمده است . هاء برا...