کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رثاث پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رثاث
/resās/
معنی
= رث
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
رثاث
لغتنامه دهخدا
رثاث . [ رِ ] (ع ص ) ج ِ رِثة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ِ رِثة، بمعنی ردی و بلایه از متاع خانه . (آنندراج ). و رجوع به رِثة شود. || ج ِ رَث ّ. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (دهار). ج ِ رَث ّ، بمعنی کهنه و بلایه از رخت خانه و نیزجامه ٔ کهنه . ...
-
رثاث
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، جمعِ رَثّ] [قدیمی] resās = رث
-
واژههای همآوا
-
رصاص
فرهنگ فارسی معین
(رَ) [ ع . ] (اِ.) سرب .
-
رصاص
لغتنامه دهخدا
رصاص . [ رَ ] (ع اِ) ارزیز، یعنی قلعی ، که به هندی رانگ گویند. (غیاث اللغات ). ارزیز، و عامه آن را به کسر تلفظ کنند و آن دو است : سیاه که سرب و ابار باشد و سپید که قلعی و قصدیر بود. (از ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). قلعی . ارزیز. کفشیر. رص...
-
رصاص
لغتنامه دهخدا
رصاص . [ رَص ْ صا ] (ع ص ) فروشنده ٔ ارزیز و یا سرب و قلعی گر. (ناظم الاطباء). ارزیزگر. (یادداشت مؤلف ).
-
رصاص
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] ‹رزاز› (شیمی) [قدیمی] rasās ۱. قلع؛ قلعی؛ ارزیر.۲. سرب
-
جستوجو در متن
-
رث
فرهنگ فارسی معین
(رَ) [ ع . ] (ص .) کهنه ، پوسیده ، فرسوده . ج . رثاث .
-
رثة
لغتنامه دهخدا
رثة. [ رَث ْ ث َ ] (ع ص ) رَث ّ. کهنه . ج ، رِثاث . (یادداشت مرحوم دهخدا) (ناظم الاطباء).
-
رث
لغتنامه دهخدا
رث . [ رَث ث ] (ع ص ) کهنه و بلایه از رخت خانه . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). کهنه . (غیاث اللغات ) (منتخب اللغات ). کهنه و پوسیده . (ناظم الاطباء). || جامه ٔ کهنه . ج ، رِثاث . (منتهی الارب ) (آنندراج ). جامه ٔ کهنه . (دهار). لباس که...