کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رتامی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رتامی
لغتنامه دهخدا
رتامی . [ رُ ما ] (ع ص ، اِ) ج ِ رتیم . قومی که از خوردن رتم بیهوشی آنها را عارض باشد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
رتیم
لغتنامه دهخدا
رتیم . [ رَ ] (ع ص ، اِ) سیر نرم . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رفتار و سیر بطی ٔ. (ازناظم الاطباء). گردش ِ کُنْد. (از اقرب الموارد). || مرد شکسته بینی . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). || شکسته . || آنکه از خوردن رتم بیهوش شده باشد. ج ، رُتامی ̍. (از اق...