کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رتاج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رتاج
/retāj/
معنی
۱. در بزرگ.
۲. در بزرگ بستهای که در کوچکی میان آن باشد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
رتاج
لغتنامه دهخدا
رتاج . [ رِ ] (ع اِ) درِ بزرگ که بر آن در کوچک باشد، منه : رتاج الکعبة. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). دروازه ٔ بزرگ که در خرد میان او باشد. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). در بزرگ . (دهار)(از اقرب الموارد). در بسته که بر آن در کوچک باشد.(ناظم الاطباء) (ا...
-
رتاج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] ‹رتج› [قدیمی] retāj ۱. در بزرگ.۲. در بزرگ بستهای که در کوچکی میان آن باشد.
-
جستوجو در متن
-
رتج
لغتنامه دهخدا
رتج . [ رَ ت َ ] (ع اِ) رِتاج . در بزرگ . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به رتاج شود.
-
ذوالبردین
لغتنامه دهخدا
ذوالبردین . [ ذُل ْ ب ُ دَ ] (اِخ ) لقب عامربن اُحیمربن بهدلة. و وجه تلقیب آنکه منذربن ماءالسماء به روزی که وفود عرب را بار داده بود، دو برد نزد خود نهاده داشت و به همگی خطاب کرده گفت : آنکه اعزّ عرب است از جهت قبیله و کثرت برخیزد و این دو برد برگیرد...
-
دماغه
لغتنامه دهخدا
دماغه . [ دَ غ َ / غ ِ ] (اِ) بینی کوه و تیغه ٔکوه . (ناظم الاطباء). نوکی پیش آمده از کوه . (یادداشت مؤلف ). || کمان کشتی . تماغه . (ناظم الاطباء). || چوبی به درازای در میان دو مصراع و متصل به یکی از آن دو که درز میانین را پوشد چون دو لنگه را پیش کن...
-
مصاعد
لغتنامه دهخدا
مصاعد. [ م َ ع ِ ] (ع اِ) ج ِ مصعد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). جاهای بلند. (غیاث ) (آنندراج ) : در مرکز آب و خاک روی به مصاعد هوا نهد و بر بالا رود [ ابر ] . (مرزبان نامه ص 101). مهابط و مصاعد آن از خوف صیادان بیرحم منزه ... (سندبادنامه ص 120). س...
-
ابوسهل
لغتنامه دهخدا
ابوسهل . [ اَ س َ ] (اِخ ) حمدوی . احمدبن حسن یکی ازامراء دربار مسعودبن محمود غزنوی . و مسعود او را بضبط ولایات عراق منصوب کرد و میان علاءالدوله و ابوسهل محاربه روی داد علاءالدوله منهزم گشت و ابوسهل به اصفهان درآمد و در سال 426 هَ .ق . که اهالی قم و ...
-
شتر
لغتنامه دهخدا
شتر. [ ش ُ ت ُ ] (اِ) اُشْتُر، جانوری پستاندار عظیم الجثه از گروه نشخوارکنندگان که خود تیره ای خاص را به وجود می آورد. این پستاندار بدون شاخ است ولی دارای دندانهای نیش میباشد. معده ٔ شتر دارای سه قسمت است و هزارلا (برجستگی و فرورفتگی ) ندارد. در هر پ...