کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رب العمل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
رب الارباب
لغتنامه دهخدا
رب الارباب . [ رَب ْ بُل ْ اَ ] (اِخ ) پروردگار پروردگاران و مراد خدای تبارک و تعالی باشد. (ناظم الاطباء) : و چنان دید امیرالمؤمنین ... که بگرداند خاطرخود را از جزع بر این مصیبت بسوی بازیافت اجر و ثواب از رب الارباب . (از تاریخ بیهقی چ ادیب ص 311). ...
-
رب الجنود
لغتنامه دهخدا
رب الجنود. [ رَب ْ بُل ْ ج ُ ] (ع اِ مرکب ) پیشوای عساکر روحانی آسمان و سردار عساکر زمین . (قاموس کتاب مقدس ).
-
رب الخورنق
لغتنامه دهخدا
رب الخورنق . [ رَب ْ بُل ْ خ َ وَ ن َ ] (ع اِ مرکب ) خدای خورنق . صاحب کاخ خورنق : خاک جادوی مطلقش میخواندخلق رب الخورنقش میخواند. نظامی .رجوع به خورنق شود.
-
رب الدار
لغتنامه دهخدا
رب الدار. [ رَب ْ بُدْ دا ] (ع اِ مرکب ) بزرگ و رئیس خانه . (ناظم الاطباء). خداوند سرای . (دهار). خداوند خانه .
-
رب السنة
لغتنامه دهخدا
رب السنة. [ رَب ْ بُس ْ س َ ن َ ] (ع اِ مرکب ) در اصطلاح احکامیان ، برجی که طالع سال واقع شود. سال خداه . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
رب العالمین
لغتنامه دهخدا
رب العالمین . [ رَب ْ بُل ْ عا ل َ ] (اِخ ) پروردگار عالمها و مراد خداوندعالم جل شأنه میباشد. (از ناظم الاطباء) : اذ قال له ربه اسلم قال اسلمت لرب العالمین . (قرآن 131/2). یوم یقوم الناس لرب العالمین . (قرآن 6/83). و ماتشائون الا ان یشاء اﷲ رب العال...
-
رب العباد
لغتنامه دهخدا
رب العباد. [ رَب ْ بُل ْ ع ِ ] (اِخ ) پروردگاربندگان و مراد خدای تبارک و تعالی است : گفت شیر آری ولی رب العبادنردبانی پیش پای ما نهاد.مولوی .
-
رب العرش
لغتنامه دهخدا
رب العرش . [ رَب ْ بُل ْ ع َ ] (اِخ ) صاحب عرش . پروردگار عرش . خدای تعالی : از آن سید که از فرمان رب العرش پیغمبروصی کردش در آن منزل که منبر بود پالانش .ناصرخسرو.
-
رب العزة
لغتنامه دهخدا
رب العزة. [ رَب ْ بُل ْ ع ِزْ زَ ] (ع اِ مرکب ) پروردگار عزت و سرافرازی . (ناظم الاطباء). صاحب عزت . || (اِخ ) نام خدای تعالی : و شب چهارم فرمان رب العزة دررسد از همانجا که فرورفتی برآی . (قصص الانبیاء ص 15).
-
رب الفلق
لغتنامه دهخدا
رب الفلق . [ رَب ْ بُل ْ ف َ ل َ ] (اِخ ) پروردگار شکافنده ٔ صبح . خدا. پروردگار : قل اعوذ برب الفلق ... (قرآن 1/113)؛ بگو پناه میگیرم به پروردگار شکافنده ٔ صبح . (تفسیر ابوالفتوح رازی ج 10ص 395).مرده باید بود پیش حکم حق تا بیاید رحمت از رب الفلق .مو...
-
رب الناس
لغتنامه دهخدا
رب الناس . [ رَب ْ بُن ْ نا ] (اِخ ) پروردگار مردمان : قل اعوذ برب الناس ... (قرآن 1/114)؛ بگو ای محمد (ص ) پناه میبرم به پروردگار مردمان . (تفسیر ابوالفتوح رازی ج 10 ص 397).
-
رب النوع
لغتنامه دهخدا
رب النوع . [ رَب ْ بُن ْ ن َ ] (ع اِ مرکب ) فرشته ای که حق تعالی برای پرورش و حفاظت هر نوع نباتات و حیوانات و جمادات مقرر فرموده چنانکه برای پرورش هر نوع ، فرشته ای علیحده است . (آنندراج ). ج ، ارباب انواع . (یادداشت مرحوم دهخدا). در فرهنگ لغات واصطل...
-
رب الارباب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] rabbol'arbāb پروردگار پروردگاران؛ خدای خداوندان؛ خدای تعالی.
-
رب العالمین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] rabbol'ālamin پروردگار جهانها؛ خدایتعالی.
-
رب العباد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] rabbol'ebād پروردگار بندگان؛ خدایتعالی.