کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رب العزه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
رب العباد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] rabbol'ebād پروردگار بندگان؛ خدایتعالی.
-
رب العرش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] rabbol'arš خداوند عرش؛ خدایتعالی.
-
رب الفلق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ِ[عربی] [قدیمی] rabbolfalaq پروردگار سپیدهدم؛ خدایتعالی.
-
رب الناس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] rabbonnās پروردگار مردمان؛ خدایتعالی.
-
رب النوع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ربّ النَّوع] rabbonno[w]' در باور ملتهای کهن، نیرویی فراطبیعی محافظ یا مسلط بر یکی از پدیدههای طبیعت؛ الهه.
-
رب دوشامبر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: robe de chambre] robdošāmbr لباس جلوباز بلند و راحت که در خانه به تن میکنند؛ لباس خانه.
-
نیم رب النوع
لغتنامه دهخدا
نیم رب النوع . [ رَب ْ بُن ْ ن َ ] (اِ مرکب ) نیمه خدا: هرکول یکی ازنیمه رب النوع های یونان قدیم است . (یادداشت مؤلف ).
-
رَب و رسول
فرهنگ گنجواژه
اصول دین.رب و رسول یاد کردن= اشهد را خواندن.
-
ربک ( رب ب ک )
واژهنامه آزاد
مارمولک
-
جستوجو در متن
-
گرفتن
لغتنامه دهخدا
گرفتن . [ گ ِ رِ ت َ ](مص ) از ریشه ٔ پارسی باستان گرب اگاربایام (اتخاذکردن ، گرفتن )، ریشه ٔ اوستایی گراب ژریونایتی ، پهلوی گرفتن ، هندی باستان گرابه ، کردی گرتن ، بلوچی ژیرگ و ژیرغ ، سریکلی وغرئیغ - ام و رک هوبشمان ایضاً و نیز پهلوی گریفتن . «تاوار...