کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ربقة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ربقة
لغتنامه دهخدا
ربقة. [ رَ ب َ ق َ / ق ِ ] (از ع ، اِ) فرمان و حکم . || اطاعت . || در زیر فرمان و حکم . (ناظم الاطباء) : و دوست و دشمن در ربقه ٔ خدمت و طاعت ملوک جمع شوند. (کلیله و دمنه ). و جباران روزگار در ربقه ٔ طاعت و خدمت کشید. (کلیله و دمنه ). اهل آن بقعه در ر...
-
ربقة
لغتنامه دهخدا
ربقة. [ رَ ق َ ] (ع اِ) رِبْقة. هر گوشه و عروه از ربق . ج ، رِباق ، رِبَق . جج ، اَرباق . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یک گوشه از ربق . ج ، ربق ، رباق ، ارباق . (منتهی الارب ) (آنندراج ). و رجوع به رِبْقة شود. ریسمان که در گردن بره و بزغاله بندن...
-
ربقة
لغتنامه دهخدا
ربقة. [ رِ ق َ ] (ع اِ) رَبْقة هر گوشه و عروه ای از ربق . ج ، رِباق ، رِبَق . جج ، اَرباق . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یک گوشه از ربق . ج ، رباق ، ربق ، ارباق . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). و رجوع به رَبْقة شود. || حلقه ٔ رسن که در گردن ستور ...
-
ربقة
لغتنامه دهخدا
ربقة.[ رِ ق َ ] (ع مص ) گشادن و دور کردن از کسی رنج و شدت . (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ): حل ربقته ؛ غم وی را بگشود و ببرد. (از اقرب الموارد).
-
واژههای مشابه
-
ربقه
فرهنگ فارسی معین
(رِ قِ) [ ع . ربقة ] (اِ.) حلقه ، حلقة طناب .
-
ربقه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: رَبقَة و رِبقَة] [قدیمی] rebqe ۱. حلقۀ طناب؛ گره ریسمان.۲. رشتۀ گرهدار.۳. حلقۀ رسن که بر گردن ستور میبندند.
-
ربقة العبودية
دیکشنری عربی به فارسی
طوق بندگى , طوق بردگى
-
جستوجو در متن
-
ارباق
لغتنامه دهخدا
ارباق . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ ربقة. رجوع به ربقة شود.
-
طوق بندگى
دیکشنری فارسی به عربی
ربقة العبودية
-
طوق بردگى
دیکشنری فارسی به عربی
ربقة العبودية
-
ربق
لغتنامه دهخدا
ربق . [ رِ ب َ ] (ع اِ) ج ِ رِبْقةو رَبْقه . (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به رِبْقة و رَبْقة شود.
-
رباق
لغتنامه دهخدا
رباق . [ رِ ] (ع اِ) ج ِ رِبْقة. رجوع به رِبْقة شود. || ج ِ رَبْقة. (منتهی الارب ) (متن اللغة) (اقرب الموارد). رجوع به ربقة شود. || ج ِ رَبْق . (متن اللغة). || ج ِ رِبْق ، رسن با گوشها که بر بره و بزغاله بندند. (آنندراج ).
-
مربوق
لغتنامه دهخدا
مربوق . [ م َ ] (ع ص ) آن که سر وی را در ربقه قرار داده باشند. (ناظم الاطباء). نعت مفعولی است ازربق . رجوع به ربق شود.