کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ربع الدائرة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ربع الدائرة
معنی
ربع دايره , ربع کره , يک چهارم , چهار گوش
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ربع الدائرة
دیکشنری عربی به فارسی
ربع دايره , ربع کره , يک چهارم , چهار گوش
-
واژههای مشابه
-
رُّبُعُ
فرهنگ واژگان قرآن
يک چهارم
-
یک ربع
فرهنگ واژههای سره
یک چهارم، یک چارک
-
تب ربع
لغتنامه دهخدا
تب ربع. [ ت َ ب ِ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِمرکب ) رِبْع. تب که یک روز گیرد و دو روز گذارد. (منتهی الارب ). تب چهارم . حمی الرابع : و بترین تبها که با این تب [سل ] آمیخته گردد تب خمس است ، پس ربع، پس شطرالغب ، پس نایبه . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).تا بیدرنگ مش...
-
ربع دایره
لغتنامه دهخدا
ربع دایره . [ رُ ع ِ ی ِرَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) (اصطلاح هیأت ) یک قسمت از چهار قسمت هر دایره یعنی نود درجه ، چه هر دایره را به سیصدوشصت درجه قسمت کرده اند. (ناظم الاطباء).
-
ربع رشیدی
لغتنامه دهخدا
ربع رشیدی . [ رَ ع ِ رَ ] (اِخ ) نام قلعه ای است مخروبه وبزرگ و تاریخی در آخر محله ٔ ششکلان تبریز که به محله ٔ باغمیشه و دلیانکوه یا تبلانکوه منتهی میشود و در دامنه ٔ کوه سرخاب در محلی باصفا و مرتفع واقع شده است .این بنا از یادگارهای خواجه رشیدالدین ...
-
ربع سیدی
لغتنامه دهخدا
ربع سیدی . [ رُ ع ِ س َی ْ ی ِ ] (اِخ ) دهی از بخش دزفول شهرستان دزفول . سکنه آن 100 تن از عشایر بختیاری . آب آن از رودخانه ٔ دز. محصولات آن غلات و برنج و کنجد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
ربع شامات
لغتنامه دهخدا
ربع شامات . [ رُ ع ِ ] (اِخ ) دهستانی از بخش ششتمد شهرستان سبزوار و محدود است از شمال و شمال باختری به دهستان شامکان و از جنوب و خاور به شهرستان کاشمر و از باختر بدهستان خَواشید. آب آن از چشمه سارها. شماره ٔ آبادیها 11 و جمعیت آن 3238 تن میباشد. محصو...
-
ربع شداد
لغتنامه دهخدا
ربع شداد. [ رَ ع ِ ش َدْ دا ] (اِخ ) مراد از باغ ارم . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). رجوع به باغ ارم و ارم شود.
-
ربع کاری
لغتنامه دهخدا
ربع کاری . [ رُ ع ِ ] (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) آلتی است نجومی مصنوع بر مقنطرات خط استواء وآنرا علاءالدین طیبغا الدوادار البکلیتی ابتکار کرده است . (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به طیبغا شود.
-
ربع کویخ
لغتنامه دهخدا
ربع کویخ . [ رُ ع ِ ک ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان بلوک شرقی بخش مرکزی شهرستان دزفول . سکنه ٔ آن 5 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
ربع مدبر
لغتنامه دهخدا
ربع مدبر. [ رُ ع ِ م ُ ب ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ربع مؤنث . (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به ربع مؤنث شود.
-
ربع مذکر
لغتنامه دهخدا
ربع مذکر.[ رُ ع ِ م ُ ذَک ْ ک َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ربع مقبل . (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به ربع مقبل شود.
-
ربع مسکون
لغتنامه دهخدا
ربع مسکون . [ رُ ع ِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قسمت معمور و مسکون از کره ٔ ارض . (ناظم الاطباء). ربع زمین که سکونت کرده شده ٔ انسان است و مراد از ربع مسکون هفت اقلیم است چرا که هفت اقلیم مانند هفت بساط مطوله از مشرق تا مغرب در ربع مسکون واقعاند ب...