کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ربط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ربط
/rabt/
معنی
پیوستگی؛ بستگی؛ ارتباط.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
اتصال، ارتباط، بند، پیوستگی، پیوند، رابطه، مناسبت، وصل، وفاق
برابر فارسی
پیوستگی، پیوند
دیکشنری
application, bearing, correlation, immediacy, liaison, links, pertinence, relevance, relevancy, respect
-
جستوجوی دقیق
-
ربط
واژگان مترادف و متضاد
اتصال، ارتباط، بند، پیوستگی، پیوند، رابطه، مناسبت، وصل، وفاق
-
ربط
فرهنگ واژههای سره
پیوستگی، پیوند
-
ربط
فرهنگ فارسی معین
(رَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) بستن ، پیوند دادن . 2 - (اِمص .) بستگی ، پیوستگی .
-
ربط
فرهنگ فارسی معین
(رُ بُ) (مص ل .) (اِ.) ج . رباط . 1 - کاروانسراها. 2 - پیوندها. 3 - زردپی ها.
-
ربط
فرهنگ فارسی معین
(رُ بُ) (مص ل .) (اِ.) ج . رباط . 1 - کاروانسراها. 2 - پیوندها. 3 - زردپی ها.
-
ربط
لغتنامه دهخدا
ربط. [ رَ ] (ع مص ) بربستن . (منتهی الارب ). بربستن ، و با لفظ داشتن و افتادن و برهم زدن و بردن مستعمل . (آنندراج ). سخت بربستن . (از اقرب الموارد). بستن . (ترجمان علامه جرجانی ص 51). بستن چیزی . (ناظم الاطباء). بستن . (مصادر اللغة زوزنی ). || (اِمص ...
-
ربط
لغتنامه دهخدا
ربط. [ رَ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان برادوست بخش صومای شهرستان زرند. 107 تن سکنه دارد. آب آن از رودسر و چشمه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
ربط
لغتنامه دهخدا
ربط. [ رَ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کلاس بخش سردشت شهرستان مهاباد دارای 188 تن سکنه . محصول آن غلات ، توتون و مواد جنگلی . صنایع دستی آنان جاجیم بافی . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
ربط
لغتنامه دهخدا
ربط. [ رُ ب ُ ] (ع اِ) ج ِ رباط. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
ربط
دیکشنری عربی به فارسی
اتصال , بار بندي , عدل بندي , بسته بندي , هر ماده مورد کاربرد دربسته بندي
-
ربط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] rabt پیوستگی؛ بستگی؛ ارتباط.
-
ربط
دیکشنری فارسی به عربی
قلق
-
واژههای مشابه
-
حرف ربط
فرهنگ واژههای سره
پیوند واژه
-
بی ربط
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] birabt ۱. بیارتباط؛ بیرابطه.۲. بینظموترتیب.۳. بیاساس و مهمل.