کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رباط جز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
رباط گزینی
لغتنامه دهخدا
رباط گزینی . [ رُ طِ گ َ ] (اِخ ) نام رباطی (کاروانسرایی ) میان دهستان و فراوه واقع در 7فرسنگی دهستان است . رجوع به ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 127 شود.
-
رباط گوگدی
لغتنامه دهخدا
رباط گوگدی . [ رُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کناررودخانه ٔ شهرستان گلپایگان دارای 300 تن سکنه . آب ده از قنات بدست می آید و فرآورده ٔ عمده ٔ آن غلات و لبنیات و پنبه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
رباط نعلبند
لغتنامه دهخدا
رباط نعلبند. [ رُ طِ ن َ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان گلپایگان ، و دارای 162 تن جمعیت میباشد. آب آن از رودخانه بدست می آید و محصول عمده آن غلات و لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
رباط قرابل
لغتنامه دهخدا
رباطقرابل . [ رُ طِ ق َ ب ِ ] (اِخ ) رابینو گوید: رباط قرابل به ارتفاع 4200 پا دهکده ای است در 52میلی بجنورد بین راه گرگان به استرآباد. این ده دارای ده خانه است که در جوار رباط سنگی ساخته شده و رباط اصلی توسط اسپهبد شهریاربن شروین بنیان نهاده شده است...
-
رباط محمود
لغتنامه دهخدا
رباطمحمود. [ رُ طِ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کناررودخانه ٔ شهرستان گلپایگان . آب آن از قنات و محصول عمده ٔ آن غلات و لبنیات و پنبه است . این ده دارای 500 سکنه میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
رباط نمکی
لغتنامه دهخدا
رباطنمکی . [ رُ طِ ن َ م َ ] (اِخ ) دهی است از بخش حومه ٔ شهرستان خرم آباد دارای 720 تن جمعیت . آب ده ازرودخانه خرم آباد تأمین میشود و فرآورده ٔ عمده آن غلات و لبنیات ، و صنایع دستی زنان بافتن فرش و سیاه چادر است . این ده دارای معدن نمک میباشد و ساک...
-
سراب رباط
لغتنامه دهخدا
سراب رباط. [ س َ رُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ریمله ٔ بخش حومه ٔ شهرستان خرم آباد واقع در 18 هزارگزی باختر خرم آباد و 40 هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ خرم آباد بکوه دشت . هوای آن معتدل و دارای 180 تن سکنه است . آب آنجا از چشمه ها تأمین می شود و محصول آنج...
-
سرخ رباط
لغتنامه دهخدا
سرخ رباط. [ س ُ رُ ] (اِخ ) یکی از پنج بلوک راست پی است که در ارتفاع 2340 در سه فرسخی گردنه ٔ گدوک واقع است . رجوع به ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران و استراباد رابینو صص 68-70 و 155 شود.
-
سرخه رباط
لغتنامه دهخدا
سرخه رباط. [ س ُ خ َ رَ ] (اِخ ) از بلوکات ناحیه ٔ راست پی در سوادکوه مازندران در شمال فیروزکوه . (جغرافیای کیهان ).
-
قرجه رباط
لغتنامه دهخدا
قرجه رباط. [ ق َ رَ ج َ رُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شقان بخش اسفراین شهرستان بجنورد واقع در 105 هزارگزی شمال باختری اسفراین و 9 هزارگزی جنوب شوسه ٔ بجنورد به شقاق . موقع جغرافیایی آن دامنه و سردسیر است . سکنه ٔ آن 140 تن است . آب آن از قنات و محصول...
-
قش رباط
لغتنامه دهخدا
قش رباط. [ق ُ رُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالارخ بخش کدکن ، سر راه مالرو نسر به حاجی آباد. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است . سکنه ٔ آن 322 تن . آب آن از قنات و محصول آن غلات ، بنشن . شغل اهالی زراعت و گله داری و کرباس بافی است . راه مالر...
-
قزل رباط
لغتنامه دهخدا
قزل رباط. [ ق ِ زِ رُ ] (اِخ ) این قریه در محل جلولای قدیم واقع است . (یادداشت مؤلف ).
-
میان رباط
لغتنامه دهخدا
میان رباط. [ رَ ] (اِخ )نام محلی کنار راه تهران و شاهی میان سرچمن و گردنه ٔ عباس آباد در 154هزارگزی تهران . (یادداشت مؤلف ).
-
نان رباط
لغتنامه دهخدا
نان رباط. [ ن ِ رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نانی که به خانقاه میدهند. (ناظم الاطباء) : نان رباط و لقمه ٔ دریوزه گو مباش .سعدی .
-
بنات رباط
لغتنامه دهخدا
بنات رباط. [ ب َ ت ُ رِ ] (ع اِ مرکب ) اسبها. (از المرصع).