کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رباخ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رباخ
لغتنامه دهخدا
رباخ . [ رَ ] (ع مص ) بیهوش گردیدن زن وقت جماع . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء). سست شدن زن . || زایل شدن عقل رونده از تعب و ماندگی . || رباخ شتر در ریگزار؛ دشوار شدن راه رفتن بر وی در آن و سست و زبون گشتن وی از خستگی و رنج . رَبَخ . رُبوخ . (از متن ال...
-
جستوجو در متن
-
ربوخ
لغتنامه دهخدا
ربوخ . [ رُ ] (ع مص ) ربخ . رباخ . رجوع به ربخ و رباخ شود.
-
ربخ
لغتنامه دهخدا
ربخ . [ رَ ] (ع مص ) رباخ . ربوخ . بیهوش شدن زن هنگام آرمیدن با مرد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ).