کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رباح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ابن رباح
لغتنامه دهخدا
ابن رباح . [ اِ ن ُ رَ ] (اِخ ) ابوعمران موسی بن رباح . متکلم بر مذهب ابوعلی . او نزد علی بن ابی بکر اخشید و علی الصیمری و غیر آن دو از متکلمین دانش کلام فراگرفته و ابن الندیم گوید در این زمان (377 هَ .ق .) او به مصر در سن 80 سالگی حیات دارد.
-
زب رباح
لغتنامه دهخدا
زب رباح . [ زُب ْ ب ِ رُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نام گیاهی است . نامهای دیگر آن طراثیت ، زب الارض ، ذکرالارض و رِب ﱡ اَلاْرض و زب الریاح است . (از دزی ج 1 ص 579).
-
قلعه رباح
لغتنامه دهخدا
قلعه رباح . [ ق َ ع َ رَ ] (اِخ ) از شهرهای بزرگ اقلیم ولجه اندلس است و دارای بارویی است از سنگ وبازارها و حمامها و تجارتخانه ها دارد. (معجم البلدان ). و رجوع به الحلل السندسیه ج 1 ص 77 و نخبةالدهر دمشقی ص 243 و اسپانی و اسپانیا در همین لغت نامه شود.
-
ام رباح
لغتنامه دهخدا
ام رباح . [ اُم ْ م ِ رَ / رِ ] (ع اِ مرکب ) مرغکی است خرد که بالها و پشتش سرخ است و انگور خورد.(از المرصع). مرغ انگورخوار. (از یادداشت مؤلف ).
-
باغ رباح
لغتنامه دهخدا
باغ رباح . [ ] (اِخ )نام موضعی است از رستاق لنجرود. (تاریخ قم ص 135).
-
ابن ابی رباح
لغتنامه دهخدا
ابن ابی رباح . [ اِ ن ُ اَ رَ ] (اِخ ) ابومحمد عطأبن ابی رباح . تابعی .وفات 115 هَ .ق . از غیر نژاد عرب و در مکه بفقه مشهور گردیده و نام او در کتب حدیث و تفسیر بسیار آمده . او مردی سیاه چرده ، پهن بینی و لنگ بود و در آخر عمربعمی مبتلا گشت و هشتادوهش...
-
رباح بن حارث
لغتنامه دهخدا
رباح بن حارث . [ رَ ح ِ ن ِ رِ ] (اِخ ) ابن عاد عوص بن ارم بنی سام . به روایت خواندمیر جد پدر هود پیغمبر بود. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 33 شود.
-
رباح بن ربیع
لغتنامه دهخدا
رباح بن ربیع. [ رَ ح ِ ن ِ رَ ] (اِخ ) یا رباح بن الربیع الاسیدی . صحابی است ، یا ریاح است . (منتهی الارب ). برادر کاتب حنظلةبن الربیع. از صحابه است که بعدها در بصره سکونت گزیده و برخی احادیث نقل کرده است . (از قاموس الاعلام ترکی ) (از الاصابة ج 1 قس...
-
رباح بن قصیر لخمی
لغتنامه دهخدا
رباح بن قصیر لخمی . [ رِ ح ِ ن ِ ق َ رِل َ ] (اِخ ) از مردم شام بود. درک خدمت حضرت رسول نکرد ولی در عهد ابوبکر اسلام آورد. (از قاموس الاعلام ترکی ) (الاصابة ج 1 قسم 1).
-
رباح بن معترف
لغتنامه دهخدا
رباح بن معترف . [ رَح ِ ن ِ م ُ ت َ رِ ] (اِخ ) قرشی قهری . از صحابه ٔ حضرت رسول بود و در روز فتح مکه اسلام آورد. وی در تجارت شریک عبدالرحمان بن عوف که از عشره ٔ مبشره بشمار است ، بود. (از قاموس الاعلام ترکی ) (از الاصابة ج 1 قسم 1).
-
واژههای همآوا
-
رباه
لغتنامه دهخدا
رباه . [ رُ ] (اِ) روباه . (ناظم الاطباء) (از شعوری ج 2 ص 26). مخفف روباه است . رجوع به روباه شود.
-
جستوجو در متن
-
ابوعمران
لغتنامه دهخدا
ابوعمران . [ اَ ع ِ ] (اِخ ) موسی بن رباح . رجوع به ابن رباح ... شود.
-
ابومحمد
لغتنامه دهخدا
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن ابی رباح . رجوع به ابن ابی رباح ... و رجوع به عطأبن ابی رباح ... شود.