کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رایشان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رایشان
واژهنامه آزاد
اندیشیدن بسیار و انبوه، رویش بسیار اندیشه و رای، خیزش در رویش اندیشه و رای، رویش ناگهانی اندیشه های بسیار، اندیشه زار انبوه، رای داری و رای پروری بسیار...
-
جستوجو در متن
-
درست شدن
لغتنامه دهخدا
درست شدن . [ دُ رُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) آماده شدن . مهیا شدن . ساخته شدن .- امثال : با این چیزها قبر آقا درست نمی شود . (امثال و حکم ).|| صحیح و سالم شدن . (یادداشت مرحوم دهخدا). استصحاح . (تاج المصادر بیهقی ). بهبود یافتن . تندرست گشتن . صحت یافتن :...
-
یکایک
لغتنامه دهخدا
یکایک . [ ی َ ی َ / ی ِ ی ِ ] (اِ مرکب ، ق مرکب ) یک یک . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (برهان ). یکان یکان . (آنندراج ) (برهان ). فردفرد. فرداً فرد. جداجدا. یک به یک . این کلمه اکنون اسم جمع و به منزله ٔ جمع گفته می شود ولی سابقاً مثل مفرد تلقی می شده و...
-
پوزش
لغتنامه دهخدا
پوزش . [ زِ ] (اِمص ) اسم از مصدر فراموش شده ٔ پوزیدن مستعمل در ویس و رامین . عذر. (دهار). معذرت . اعتذار. عذرخواهی . بهانه . عذر خواستن . (اوبهی ). استغفار. طلب عفو. عذر که از قصور یا تقصیری خواهند : پوزش بپذیرد و گناه ببخشدخشم نراند بعفو کوشد و غفر...
-
خون
لغتنامه دهخدا
خون . (اِ) مایعی است سرخ رنگ در بدن جانداران و آن یکی از اخلاط اربعه است بنزدقدما. (یادداشت مؤلف ). دم . (از برهان قاطع). ماده ای قرمزرنگ و سیال که در رگهای بدن (وریدها + شریانها) جریان دارد و مرکب است از دو قسمت : 1 - سلولهای کوچکی بنام «گلبول قرمز...
-
تاختن
لغتنامه دهخدا
تاختن . [ ت َ ] (مص ) این لفظ در پهلوی هم تاختن و در اوستا «تک » و «تچ »، در سنسکریت هم تچ است که اکنون در زبان ولایتی مازندران موجود است با تبدیل «چ » به جیم ... (فرهنگ نظام )... پهلوی تاختن از اوستا «تچ » (دویدن )... (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). د...